تاریخچه بهائیت

مطالبی پیرامون واقعیات فرقه بهائیت و چگونگی شکل گیری آن ( Bayanebahaian@Gmail.Com )

تاریخچه بهائیت

مطالبی پیرامون واقعیات فرقه بهائیت و چگونگی شکل گیری آن ( Bayanebahaian@Gmail.Com )

تاریخچه ای کوتاه از فرقه بهائی

بنیان گذار فرقه بابیه، سید علی شیرازی است.او جوان تاجری بود که در شیراز ادعا کرد که همه جهان در انتظارش هستند او ملقب به باب بود لقب باب از این جهت است که او اظهار می کرد مقصد اصلی اش آن است که مردم را برای ظهور کلی الهی بعد از خود آماده کند و باب یعنی دروازه ارتباط با امام زمان علیه السلام. از این جهت پیروانش به بابیه معروف شدند. پس از مرگ سید کاظم رشتی، که جانشین شیخ محمد احسایی پیشوای فرقه شیخیه بود مریدان او به دنبال جانشینی بودند. سید علی محمد در این موقعیت خود را باب امام دوازدهم معرفی کرد و برخی از پیروان سید کاظم هم از او تبعیت کردند سید علی محمد به تدریج ادعای مهدویت و سرانجام نبوت نمود او بعد از این اعلام از طرف روحانیون بزرگ شیعه طرد شد و چندین بار تـوسط حـکومـت وقـت دستـگیر و هر دفـعه از گـذشـته خـود ابـراز ندامت نمود لکن هر بار توبه را می شکست و دوباره تبلیغ را شروع می نمود. در سال 1263 یک نشست تاریخی در حضور ناصرالدین میرزا که در آن هنگام ولیعهد بود و روحانیون آن دوره و باب صورت گرفت و سوالاتی از باب پرسیده شد که او به هیچکدام از این سوالات نتوانست به درستی پاسخ دهد و جوابهای وی که ادعای مهدویت می کرد بسیار نابخردانه بود. متن این نشست و توبه نامه وی هنوز در موزه مجلس شورای اسلامی موجود می باشد به طوری که بعدها خود بهاییان سعی در پنهان کردن آن سند تاریخی داشتند تا اینکه چندی بعد در میدان عمومی تبریز به فرمان امیر کبیر تیر باران شد. و جسدش به گفته بهاییان در کوه کرمل مشرف بر خلیج حیفا در اسرائیل مدفون گردید که در بین بهاییان به نام مقام اعلی معروف شده است .

فرقه بهائیه منشعب از فرقه بابیه است و بنیان گذار آن میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله است. او از خانواده نجبا و اشراف ایران بود که نسب او به پادشاهان ساسانی می رسید. او از پیروان و مبلغان باب بود و برادر کوچکتری هم به نام میرزا یحیی (صبح ازل) داشت که ادعا می کرد طبق وصیت نامه باب جانشین اوست و از این رو پس از مرگ باب عده ای او را جانشین باب دانستند لکن به جهت سن کم میرزا حسینعلی زمام کارها را به دست گرفت.
از آنجا که باب به ظهور فردی پس از خود با مقام (من یظهر الله) نوید داده بود افراد زیادی ادعای چنین مقامی کردند که توسط بهاء الله و میرزا یحیی کشته شدند و از اینجا نزاع اصلی در میان بابیان آغاز شد. بابی هایی که ادعای حسینعلی را نپذیرفتند و بر جانشینی یحیی باقی ماندند ازلی نام گرفتند و پیروان حسینعلی (بهاء الله) بهائی خوانده شدند.

میرزا حسینعلی مقامات زیادی برای خود ادعا کرد که مهمترین آنها مقام الوهیت و ربوبیت بود. او همچنین ادعای شریعت جدیدی نمود و کتاب اقدس را نگاشت . مهمترین کتاب بهاء الله ایقان بود که در آخرین سالهاى تبعیدش در بغداد نوشته است . از بغداد هم به استانبول و از آنجا به ادرنه و بالاخره به عکا واقع در اسرائیل تبعید شد و برادر وی میرزا یحیی هم به قبرس تبعید گردید که هم اکنون نیز بعضی از پیروانش که به نام ازلی نام گرفتند در آنجا زندگی می کنند.

پس از مرگ میرزا حسینعلی که در بهجی در شمال عکا رخ داد پسر بزرگش عباس افندی ملقب به عبدالبهاء جانشین وی شد. او سفرهای متعددی به اروپا و آمریکا کرد و در این سفرها با انگلستان رابطه نزدیکی پیدا کرد بطوری که لقب Sir را از دولت انگلستان دریافت کرد . پس از عبدالبهاء شوقی افندی فرزند ارشد دخترش بنا به وصیت وی جانشین او شد. او فارغ التحصیل دانشگاه بیروت و آکسفورد بود و نقش عمده ای در توسعه بهائیت داشت و نامبرده فرمان تاسیس بیت العدل اعظم را در سال 1963 صادر کرد. این مرکز در دامنه کوه کرمل قرار دارد و متشکل از یک هیئت 9 نفره است که هر پنج سال یکبار عوض می شوند و مرکز اداره امور بهائیان در سراسر جهان است. عبادتگاههای آنها به مشرق الاذکار معروف است. هرچند از نظر هندسى هریک از بناها با یکدیگر مختلف هستند ولى از لحاظ معمارى یک اصول کلى در آنها مراعات مىشود- همه داراى ۹ طرف و یک تالار مرکزى گنبد مانند هستند.

نظرات 93 + ارسال نظر
AMIR یکشنبه 8 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:23 ب.ظ http://WWW.APPA.BLOGFA.COM

فوقولاده وبلاگ مزخرفی دارید مطالب بدون هیچ مطالعه ی نوشته شده اند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دیوانه

سلام
اتفاقا این مطالب با مطالعه نوشته شده اند.ازجمله اسناد تاریخی مانند توبه نامه باب.اگر چیزی را نقد میکنید با دلیل ومنطق باشد دوست عزیز.

میثاق پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:53 ق.ظ

من بهایی هستم این نوشته های شما کاملا اشتباه است و تنها جنبه ی توهین به این دیانت مقدس دارد. لطفا مآخذ مطالبتان را از آثار و کتب دیانت بهایی گرد آوری کنید نه ردیه و کتب دروغین.

سلام
اتفاقا این مطالب با مطالعه نوشته شده اند.ازجمله اسناد تاریخی مانند توبه نامه باب.اگر چیزی را نقد میکنید با دلیل ومنطق باشد دوست عزیز.

محمود آریاپور جمعه 18 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:28 ق.ظ

بسیار عالی.به کارهای روشنگرانه تان ادامه دهید.

زاگرس جمعه 12 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:03 ق.ظ http://rahimi57.blogfa.com

خیلی دوست دارم بیشتر از این فرقه بدانم. با اجازتون این مطلب رو از وبلاگ شما برداشت کردم .خیلی عذر می خوام

میثم سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:27 ق.ظ

khoobe ,1400 sale pish bar hame roshan shod ke akharin din chi hast har kasi azin be bad be dine jadidi ke ye forsat talab ke az hemaghate in jamaate irani soe estefade karde gerayesh peyda karde be kodamin dalil uno mipazire moteassefam baraye ensanhaee ke in aeenha ro bi hich sanady va tahghighy va tafakkory mipazirand chizy ke mesle rooze roshan vazehe va ib goone masael dar keshvare ma bish az keshvarhaye digast

سجاد سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:11 ب.ظ

با سلام با تشکر از مطالب صحیح شما در مورد این یاران دجل

بابک ممی پور پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:05 ق.ظ

عجب مطالبی بود

reza یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:57 ب.ظ

روچه حساب به بهائیت و بابیت و از مزخرفا میکن مقدس؟؟؟
آقایون بابی و بهایی و ... خدا و قرآن که قبو داری؟انجیل چی؟تورات؟ همه گفتن محمد (ص) آخرین پیامبر.
دلیلتون واسه قبول کردن این فرقه چیه؟بگید ما رو از اشتباه دربیارید؟

بابک ممی پور یکشنبه 20 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:57 ب.ظ

شعارشون چیه مگه اون ها مسلمان نیستند

فرشته چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:07 ب.ظ

افرین همواره انسان در راه رسیدن وتلاش برای حق با مخالفانی رو به رو میشه ادامه بدید

منتظر جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:58 ب.ظ http://bahaei19.com

یلام
در این راه موفق باشی
به ما هم سری بزن

ساغر شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:32 ب.ظ http://shahreaftabi.blogfa.com

سلام دوست عزیز
امیدوارم تو راهی که دارید میرید موفق باشید
من از مطلب شما با ذکر منبع استفاده کردم
یکی از دوستانم درباره بهییان مطلبی میخواست و من وقتی سرچ کردم مطلب شما رو پیدا کردم
امیدوارم حلالم کنید
موفق باشید و پایدار

طاعات و عباداتتان قبول درگاه حق
موفق و موید باشید

ساغر شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:36 ب.ظ http://saqaramiri.persianblog.ir/

با عرض پوزش مجدد
تو نظر قبلی آدرس وب اصلیم رو گذاشته بودم
اما از مطلب شما در تفکرات یک جوجه نویسنده که آدرس تو همین کامنت هست استفاده کردم
بازم ممنونم

منادیاً ینادی للایمان دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:38 ب.ظ

جناب بیان، بنده فقط چند سطر اول مقوله شما را نقد میکنم تا ببینید چرا دیگر بهائیان نظر نداده اند! از بس پر از اشتباه است!
نوشته شما ممزوجی از دروغ و راست است.  بیشتر شباهت به مثل معروف خسن و خسین هر سه دختران مغاویه اند دارد.
١- فرقه به مذهبی میگویند که همان کتاب وپیغمبر را مقتدای خود بداند ولی در بعضی اعتقادات متفاوت باشد.

مثلاً شیعه آب انباری که معتقد است که حضرت مهدی در آب انبار منزل حضرت امام حسن عسکری غیب شده و گول چهار ابواب کذاب را خورده با سایر فرقه های اسلام متفاوت است ولی با این حال اقتدا به حضرت محمد و کتاب قرآن میکند.
بابیان معتقد بودند که حضرت باب موعود اسلام و همان حضرت حجت هستند و باید جمیع ملل عالم از ایشان متابعت نمایند(اسم ایشان را اشتباهاً سیّد علی شیرازی نوشته بودید ولی در واقع سیّد علی محمد شیرازی صحیح است) حتی در اولین بخش اولین کتاب خود اشاره باین موضوع میفرمایند. 

حضرت باب در در همان سورةالملک خطاب به ملوک عالم میفرمایند تمام ملوک باید به حضرتش اقتدا نمایند بطوریکه حسین خان حاکم فارس را برآن شد که مجلسی آراسته و از حضرت باب باز خواهی نماید حسین خان در آن جلسه از ایشان مؤاخذه مینماید که ایشان معین نمایند  که مقصود مبارک حضرت باب ازاینکه تمام ملوک باید به اراده آن حضرت عمل نمایند چیست و قصد زندان آن وجود مبارک را نمود که همان شب استنطاق از لسان مبارکش بارها شنیده شده بود که میفرمودند "الیس باصبح بقریب" هنوز صبح نشده بود که طبق معنی حدیث معروف نیمی از مردم شیراز به مرض وبا تلف شدند و حاکم  که پسرش سخت مریض بود به حضور زندانی خود رسیده التجا والتماس نمود که از غلط او بگذرند وفرزند او تلف نشود وایشان مختارند به هر سمتی سفر نمایند! حضرت باب قدری از آب وضوی خود میفرمایند به پسر خود بده تا سلامتی حاصل نماید!  در غیر اینصورت چگونه ممکن است ایشان آزادانه از شیراز به اصفهان بروند؟

پس اولاً دیانتی که میگوید حال باید از من متابعت کنید "فرقه" ای از اسلام نیست. ثانیاً حضرت باب میفرمایند من باب حجت وباب امام زمان نیستم وهر که مرا باب امام بداند خطا نموده. شما فکر میکنید این توبه است درحالیکه در آثارشان میفرمایند من باب ظهور عظیمی هستم که چشم ابداع چنین نظم و سازمانی را ندیده! ایشان هیچ کجا نمیفرمایند من باب امام زمان هستم.

در کتاب بیان فارسی در باب الخامس والعشرمن الواحد الاول باین مطلب اشاره فرموده میفرمایند: " حضرت حجت علیه السلم ظاهر شد بآیات وبینات بظهور نقطه بیان که بعینه ظهور نقطه فرقان است اگرچه نقطه بیان در اول ذکر شد نقطه فرقان در ثانى و ظهور حضرت در باب خامس عشر سرآن اینکه نقطه در مقام تجرد که صرف ظهور الله است باسم الوهیت ظاهر است در مقام اول ذکر شدودر مقام تعین که مشیت اولیه است در مقام ثانی ذکر شد ودر مقام قائمیت بر کل نفس که مخصوص بظهور رابع عشر است در باب خامس عشر ذکر شد" بنابراین طبق عقیده بابیان در اینکه مقام قائمیت وحجت بن حسن همان وجود مبارک حضرت باب است شکی نیست.
دیگر اینکه نوشته بودید:
"پس از مرگ سید کاظم رشتی، که جانشین شیخ محمد احسایی پیشوای فرقه شیخیه بود مریدان او به دنبال جانشینی بودند. سید علی محمد در این موقعیت خود را باب امام دوازدهم معرفی کرد"

این مطلب هم صحیح نیست! زیرا مصراً تلامیذ سید کاظم رشتی از ایشان پرسیدند که بعد از شما از چه کسی پیروی کنیم!؟ ایشان فرمودند بعد از من به جستجوی مظهر حق باشید! حتی در شب رحلتشان که شاگردان بسیار غمگین بودند فرمودند آیا نمیخواهید که من بروم تا حضرت حجت ظاهر شود!؟
خلاصه عرض میشود اشتباهات شما یکی دوتا نیست!
قبل از شهادت حضرتش در تبریز به برادر کوچکتر حضرت بهاءالله توقیعی نوشته او را ترغیب به جستجوی من یظهره الله فرمودند و تلویحاً در همان توقیع که شما فکر میکنید نامه وصایت بوده میفرمایند من از افق ابهی ظاهر خواهم شد! ولی عشق رهبری اورا مانند ابوبکر وعمر از حقیقت دور میکند! وانگهی مقام وصی کجا ومقام مظهر حق کجا. به ازل مقام مرات داده شده و مرات یعنی آئینه یعنی بمجرد اینکه از شمس ظهور روی بگرداند بی نور خواهد شد. در حالیکه در کتاب بیان من یظهره الله را به شمس تشبیه میفرمایند و حتی تلویحاً به آینده نظم عالم اشاره نموده میفرمایند:
"طوبی لمن ینظر الی نظم بهاءالله"
حال جناب بیان حضرت قائم ظاهر شده و حضرت مسیح که طبق احادیث شما باید از مومنین حضرت قائم باشد ظاهر شده و امرش همانطور که حضرت محمد میفرمایند بر کوه کرمل مستقر شده دیگر تا وقت باقیست این دو روزه عمر را هدر ندهید و بزبان باطن ایمان خود را بیان نمائید تا از بیان مجازی مبدل به بیان حقیقی شوید. 

"روى الترمذی وغیره عن أبی هریرة قال: قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: تخرج من خراسان رایات سوداء لا یردها شیء حتى تنصب بإیلیاء"
یعنی علامه ترمذى ودیگران از ابى هریره نقل میکنند که میگوید: حضرت رسول صلی الله علیه وسلم فرمود:

"انتشار این امر از خراسان با اعلانى توسط پرچمدارانى که پرچم سیاه در دست دارند شروع میشود و رسوخ این امر تا حدیست که کسی مقاومت نتواند و بر مقام و محلیکه منتسب به حضرت ایلیاى نبیست خواهد رسید "

ملاحظه بفرمائید که هرچند خداوند اراده نموده امر مبرمش از خراسان بواسطه پرچم سیاه در دست ملا حسین بشرویه ای اعلان شود، مقر بیت العدل  ملهم خود را بر فراز مأمن ایلیای نبی یعنی کوه کرمل در حیفا قرار داده است. و این بسی واضح است که احادیث بهمچنین به خروج خراسانی و درعین حال سفیانی اشاره مینمایند که خراسانی همین جناب ملا حسین بشرویه ایست و اصحاب او در بقعه طبرسی و سفیانی عبارت از جمع مخالفین مسلمانیست که مانند ابوسفیان ایمانشان از روی تحقیق نیست بلکه تقلیدیست و ماحصل آن معاویه ویزید است.

بهائیان معتقدند که اصول زیر باید انجام شود: - ترک جمیع تعصّبات - تساوى جمیع حقوق و امکانات براى زن و مرد - اعتقاد به وحدت ادیان و باینکه حقائق دینى نسبى هستند نه مطلق - تعدیل معیشت و از میان بردن افراط و تفریط در فقر و ثروت - تعلیم و تربیت عمومى جهانى - یعنى هر کس خود باید بجستجوى حقیقت پردازد و از تقلید دست بردارد - ایجاد جامعه متّحدالمنافع جهانى - دین باید با علم و عقل مطابق باشد و حتی بهاء الله می گوید: امروز انسان کسی است که به خدمت جمیع من علی الارض قیام نماید. مگر اینها چیز بدی است؟!

برای قضاوت درمورد یک دین یا یک مذهب ، بررسی اعتقادات فرعی و رو بنایی آنها کافی نیست ؛ بلکه باید تاریخ و اصول اولیه (اصول اعتقادی ) آنها پرداخت ؛ چون هیچ دین و مذهب باطلی نیست که در میان اعتقادات فرعی آن نکات مثبتی وجود نداشته باشد ؛ بهائیت نیز از این قاعده مستثنی نیست. لذا هم باید تاریخ پیدایش بهائیت مورد توجه واقع شود ؛ هم عقائد اصلی آنها مورد بررسی قرار گیرد ؛ تا معلوم شود که این فرقه در ادعاهای خود صادق است یا نه ؟
به طور خلاصه رهبران بهائیت دارای ادعاهای زیر می باشند :
1-ادعای نیابت حضرت مهدی 2- ادعای مهدویت 3- ادعای نبوت 4- ادعای حلول خدا در وجود آنها 5- ادعای خدایی و خالقیت و ربوبیت
و روشن است که اولا ادعای خدایی و ادعای حلول خدا در وجود کسی هم عقلا و هم طبق صریح آیات قرآن کریم کفر است و ثانیا ادعای نیابت امام زمان و ادعای مهدی موعود بودن و ادعای نبوت افزون بر مخالف بودن با قطعیات اسلام محتاج به اثبات با معجزه است . در حالی که هیچکدام از سران بهائیت دارای معجزه نبوده نیستند . اگر دارای معجزه بودند در این عصر اطلاعات همه مردم دنیا مطلع می شدند.
در اینجا قبل از این که به تاریخ بهائیت و دیگر عقائد آنها بپردازیم ، ادعاهایی را که حضرت عالی به بهائیان نسبت داده اید به اجمال نقد می کنیم و آنگاه وارد مطالب تفصیلی تر می شویم.
1- ترک جمیع تعصّبات : تعصب اگر مبنای درست عقلی و شرعی داشته باشد نه تنها باطل نیست بلکه لازم است . آیا این که ما اجازه ندهیم که شرک وکفر و جنایت و فحشاء تبلیغ شود تعصب نابجایی است .این در واقع تعصب نیست بلکه غیرت دینی و الهی است . آیا انبیاء اجازه می دادند هر مشرکین و کفار عقائد باطل خود را ترویج کنند. این که ما اجازه دهیم شرک وکفر تبلیغ شود مثل این است که اجازه دهیم کسی میکرب خطرناکی رابین مردم پخش کند ؛چون هر دو اینها مسموم کننده اند یکی بدن را مسموم می کند و دیگری روح را ؛ آیا عقل چنین عملی را روا می داند؟

2- تساوى جمیع حقوق و امکانات براى زن و مرد : زن و مرد از نظر اسلام ،در تمام حقوق انسانی خود برابرند ؛ اگر تفاوت حقوقی هست مربوط به تفاوت جنسیت آنهاست ؛ چون شکی نیست که زن و مرد در جنسیت متفاوتند ؛ تفاوت نیز به معنی برتری یکی بر دیگری نیست. اما این تفاوت در جسم ، باعث تفاوت در حقوق نیز خواهد شد ؛ چون هر کدام نیازهایی متفاوت دارند .آیا اگر پدر برای پسرش عروسک دخترانه بخرد کار عادلانه ای کرده است ؟ عدالت این است که به هر کسی آن چیزی داده شود که نفع حقیقی او در آن است و باعث کمال او می شود .
3- اعتقاد به وحدت ادیان و به اینکه حقائق دینى نسبى هستند نه مطلق: شکی نیست حقیقت تمام ادیان الهی یکی بوده است ؛ اسلام نیز این مطلب را تایید می کند؛ ولی ادیان فعلی _ غیر از اسلام _ تحریف شده اند لذا حقیقت واحد آنها در اثر تحریف از بین رفته است .آیا عقیده مسیحیان که عیسی را خدا و پسر خدا می دانند با عقیده مسلمین که عیسی را پیامبر خدا می دانند قابل جمع شدن است . نسبی بودن حقایق ادیان نیز یک عقیده نادرست است ؛ اعتقاد به نسبیت حقیقت مساویست با انکار حقیقت ؛ چون در آن صورت هر کسی ادعا می کند که اعتقاد من هم نسبت به خودم درست است ؛ آیا عقل می پذیرد که هم اعتقاد به خدا بودن عیسی درست باشد هم اعتقاد به خدا نبودن او .عقل چگونه چنین تناقض آشکاری را می تواند بپذیرد.
4- تعدیل معیشت و از میان بردن افراط و تفریط در فقر و ثروت : پدید آمدن فقیر و ثروتمند اگر ناشی از ظلم باشد بلی باید با آن مبارزه کرد ؛ ولی اگر یکی زیاد کار کرد و ثروتی اندوخت و در مقابل دیگری تنبلی کرد و کار نکرد و فقیر شد ما با چه حقی می توانیم ثروت ثروتمند را گرفته و در میان فقرا تقسیم کنیم . این عدالت نیست. بهائیان این عقیده را بیان کرده اند تا فقرا را به دین خود جذب کنند.
5- تعلیم و تربیت عمومى جهانى - یعنى هر کس خود باید به جستجوى حقیقت پردازد و از تقلید دست بردارد : این عقیده خوبی است که همان عقیده اسلام است . پیامبر (ص) فرمودند: « طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِم»( طلب علم بر هر مسلمانی واجب است ) اما این بدان معنی نیست که تقلید هم همه جا کار بدی است ؛ چون محال است یک انسان عادی در تمام امور متخصص باشد . ما وقتی به نسخه پزشک عمل می کنیم در واقع داریم تقلید می کنیم .به نظر می رسد که بهائیان در پرتو این عقیده می خواهند مردم مسلمان را مراجع تقلید دور کنند؛ چون وجود مراجع تقلید مانع از ترویج بهائیت است.
6- ایجاد جامعه متّحدالمنافع جهانى: تقریبا همه ادیان و مذاهب معتقدند که باید یک حکومت در جهان باشد ؛ و همه مردم یکی شوند ؛ ولی همه این فرق و ادیان معتقدند که این جهان واحد باید با دین و مذهب آنها اداره شود . شیعه هم معتقد است که با ظهور امام زمان (ع) همه مردم یکی خواهند شد ؛ لذا بر ما لازم است که جهان را برای چنان روزی آماده کنیم.
7- دین باید با علم و عقل مطابق باشد و حتی بهاء الله می گوید: امروز انسان کسی است که به خدمت جمیع من علی الارض قیام نماید. مگر اینها چیز بدی است: این هم از اعتقادات اسلام است ؛ و تنها قرآن است که هیچ کشف علمی نتوانسته است آیات آن را نقض کند ؛ بهائیت نیز اموری خلاف علم دارد ؛ از جمله این که حلول خدا در شکل انسان از نظر فلسفی محال است . اگر کتب بهائیان با این رویکرد مورد واکاوی قرار گیرند موارد دیگری نیز مشاهده خواهد شد .

منادیاً ینادی للایمان سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:32 ب.ظ

بنابراین شما دروغ میگوئید که حضرت باب چند بار دستگیر شدند وچند بار توبه کردند!!

حقیقت اینستکه بعد از ایمان منوچهر خان به حضرت باب در اصفهان غوغائی بر پا شد ولی منوچهر خان ظاهر بینی علماء را طی چند جلسه بایشان ثابت نمود. در همین دوران بود که قطب آینده مسلمانان جهان میرزای شیرازی هم در اصفهان به حضرت باب مومن شد ولی ایمان خود را تا آخر حیات کتمان نمود.
بعد از اینکه منوچهر خان حاکم اصفهان رحلت نمود گرگین خان به میرزا آقاسی اقامت حضرت باب را در منزل منوچهر خان اطلاع داد واز آن به بعد حضرت باب تا روز شهادتشان محبوس بودند و ابداً آزاد نشدند.
و اگر در هیچ زمانی ایشان از ادعای خود دست برداشته بودند هیچگاه شهید نمیشدند. حتی در کتاب ناسخ التواریخ اشاره به جزئیات فتوای علماء تبریز شده است و در آن مشخصاً ذکر اینستکه که علماء یک به یک از ایشان میپرسند آیا شما به ادعای خود که حضرت حجت هستی پا برجا هستی؟ و ایشان جواب میدهند من همان وجودی هستم که هزار سال منتظر او بودید و به مجرد شنیدن نام او از جای برمیخواستید.

دیگر اینکه نوشته بودید:
"در سال 1263 یک نشست تاریخی در حضور ناصرالدین میرزا که در آن هنگام ولیعهد بود و روحانیون آن دوره و باب صورت گرفت و سوالاتی از باب پرسیده شد که او به هیچکدام از این سوالات نتوانست به درستی پاسخ دهد"

شما از کجا میدانید که نویسنده ای که نقل ما وقع را نموده دروغ نگفته!؟ وانگهی کتب حضرت را مطالعه کنید! بروید کتاب دویست صفحه ای را که ایشان از شب تا صبح جهت رئیس العلمای دربار محمد شاه یعنی سیّد یحیی دارابی نازل فرمودند یعنی تفسیر سوره کوثر را بخوانید تا نه تنها به علم واحاطه ایشان به تمام احادیث پی برید بلکه بدانید که از همان ابتدا در شیراز حضرت باب میفرمایند خداوند علمی به ایشان داده که به هیچ یک از رسل قبل نداده است. یعنی در کتاب تفسیر سوره کوثر حضرت باب میفرمایند مقام ایشان بمراتب بالاتر از حضرت محمد وحضرت مسیح وحضرت موسی میباشد. بعد هم در کلیه آثار خود این مطلب را ذکر میفرمایند ودر تمام این دوران یا در قلعه ماکو و یا قلعه چهریق محبوس بوده اند.

این از بی اطلاعی شماست که منتظر کسی هستید که مانند ائمه اطهار فقط مهبط الهام باشد.

خداوند در صحیفه لوح میفرماید حضرت مهدی کمال حضرت موسی  و بهاء وجلال وقدرت روحانی حضرت مسیح را داراست و با این وصف چون باید تحمل بی خردی مسلمانان زمان خود را نماید صبر حضرت ایوب را دارد.

جناب بیان، شیعه تا زمان حضرت امام حسن عسکری از خطا حفظ شدند ولی بعد از شهادت ایشان به بیراهه زدند و دنبال ابواب دروغگو که میگفتند حضرت مهدی در آب انبار غیب شده رفتند.

ام هانی ثقفیه میگوید: غدوت على سیدی محمد بن علی الباقر علیهما السلام فقلت له : یا سیدی آیة فی کتاب الله عز وجل عرضت بقلبی فأقلقتنی وأسهرت لیلی ، قال : فسلی یا أم هانئ قالت : قلت : یا سیدی قول الله عز وجل : " فلا أقسم بالخنس الجوار الکنس " قال : نعم المسألة سألتینی یا أم هانئ هذا مولود فی آخر الزمان هو المهدی من هذه العترة


کمال الدین وتمام النعمة - الشیخ الصدوق - ص 330- ص308- ص312
یعنی به روزی صبح گاه بملاقات آقایم حضرت باقر رفتم وعرض کردم آیه ای در قرآن خواب مرا گرفته وآن اینستکه خداوند میفرماید:

 " فلا أقسم بالخنس الجوار الکنس " 

حضرت جواب فرمودند که سوال خوبی پرسیدی این اشاره باینستکه حضرت مهدی در آخرالزمان متولد میشود.


هر شخص فکوری میفهمد که سؤال ونگرانی ام هانی اینستکه چگونه ممکن است نور امامت روزی از جهان غیب شود و ستاره امامت تاریک شود زیرا خنس وکنس اشاره به ستاره تاریک شده است. حضرت باقر هم سربسته جواب او را داده میفرمایند بلی با اینکه در حضور امام درین عالم وقفه ای وجود خواهد داشت ، حضرت مهدی در آخرالزمان متولد خواهد شد.

بنده نمیفهمم که چگونه شما سخن حضرت باقر را ترتیب اثر نمیدهید ولی کلمات ابواب کذاب را حقیقت میدانید! ایشان میفرمایند معنى تاریک شدن ستاره( خنّس وکنّس) اشاره به فقدان امام تا آخر الزمان وتولد حضرت مهدى در آخرالزمان است.  
تاریک شدن ونور ندادن یعنی فقدان امام! زیرا مستحیل ومحال أست که خورشید حاضر باشد ولی نور ندهد بهمین علت حضرت صادق در تفسیر سوره لیل میفرمایند: شب دوران فقدان حضرت قائم است وزمانیست که ابلیس(فقهاى ریاست طلب)ریاست میکنند بعد میفرمایند روز اشاره به روز قیامت است که روز قیام حضرت قائم باشد(بحارالانوار جلد ٢٤ صفحه ٣٩٨)
چگونه ممکن است خورشید موجود باشد ولی نور ندهد!!؟؟ 
بعد إز حضرت مسیح کسی إز نور خورشید حقیقت بهره نمیگرفت تا حضرت محمد ظاهر شدند! همان حرارت ونوری که أز حضرت مسیح ظاهر شد دوباره إز حضرت محمد ظاهرشد. اصل فیوضات الهیست نه بدن وقالب جسمانى! اگر قالب جسمانى مهم بود ائمه اطهار هم مرتب غیب میشدند وبعد ظاهر میشدند درحالیکه همه میدانند که ایشان بطور طبیعى متولد شدند.
خداوند در سوره ایکه توضیح خصوصیات انبیاء را میدهد یعنی سورة الانبیاء قرآن میفرماید:

و ایشان را جسدى که غذا نخورند قرار ندادیم و جاویدان [هم] نبودند (۸)

 
وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَّا یَأْکُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا کَانُوا خَالِدِینَ ﴿۸﴾

وانگهى چگونه ممکن است کسیکه میتواند غیب شود شهید شود!! دیده شده که بعضی حمقاء میگویند زمین نمیشود از حضور امام خالی شود!! مگر فبل از اسلام زمین از حضور ایشان خالی بود خداوند قادر متعال نتوانست کار خود را انجام دهد!!؟؟

اگر طبق خرافات شما حضرت مهدى در سن ٥ سالگى از خطر شهادت توانست به آب انبار فرار کرده در آنجا غیب شود چگونه نتواند وقتی ظاهر مبشور دوباره غایب نشود! 

اگر کسی میتواند غایب شود دیگر ترس از تیغ کاملاً بیمعنیست!

اگر در طفولیت میدانسته اند چگون غیب شوند مسلماً حال بهتر این کار را میتوانند انجام دهند! اگر این خرافات را کنار بگذارید خواهید دانست که حضرت باب همان حضرت مهدی منتظر بوده اند.

منادیاً ینادی للایمان پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:44 ق.ظ

جناب بیان نوشته بودید "از آنجا که باب به ظهور فردی پس از خود با مقام (من یظهر الله) نوید داده بود افراد زیادی ادعای چنین مقامی کردند که توسط بهاء الله و میرزا یحیی کشته شدند"

آیا شما از خدا ابداً نمیترسید!؟
آیا تهمت قاتل بودن در حالیکه کسی قاتل نباشد یک افتراء شدید العقاب نیست!؟
آیا فکر میکنید دیانت بهائی هم مانند دیانت اسلام است که مظهر حق هرکه را مخالف ببیند بکشد!؟ حضرت محمد در غزوه بدر با ابوجهل جنگید واو وشصت ونه نفر دیگر از بزرگان قریش را کشت و اجسادشان را در چاههای بدر انداخت. عموی مجروح ایشان را هم زن عموی دیگر(ام الفضل) پس از برگشت از جنگ بدر کشت. عایشه زن حضرت محمد هم با خلیفه برحق جنگ جمل را برپا نمود.
درست است که حضرت محمد بسیاری از مخالفین خود را کشتند و هفت صد نفر یهودی قبیله بنی قریظه را حضرت علی در یک روز بعد از غزوه خندق بدستور حضرت محمد سر بریدند و زنان وبچه هایشان را در بازار فروختند ولی این چنین افترائی به حضرت بهاءالله نمیچسبد. چون ایشان تبعیدی و تحت النظر بودند ولی ازل آزادانه به هر کجا میخواست بلباس مبدل حرکت میکرد.

اگر هم میخواهید بدانید نزاع بین بابیان کی شروع شد باید قدری تحقیق کنید و با کپیه از یک گمراه دیگر بجائی نمیرسید.

حقیقت اینستکه حضرت باب برای اینکه اشاره بفرمایند که ظهور مظهری که اعظم مظاهر حق است یعنی حضرت بهاءالله بسیار نزدیک است یکی از نجبای آذرباییجان بنام میرزا اسد الله  خوئی را که به ایشان ایمان میآورد به لقب دیّان ملقب میفرمایند و در توقیعی باو میفرمایند تو سومین کسی هستی که من یظهره الله را خواهی شناخت. وقتی ازل متوجه شد که عظمت مقام وعلم بی انتهای حضرت بهاءالله جناب دیّان را مجذوب به خود کرده وابداً اعتنائی به ازل نمیکند او را لعنت کرده در نوشتجات خودش نوشت که باید یکی از اعوانش او را بکشند. این بود که جناب دیّان به تحریک ازل کشته شد و نه حضرت بهاءالله! جمع بستن ازل و حضرت بهاءالله مانند جمع بستن یزید و امام حسین است!

نوشته بودید که حضرت عبدالبهاء سفرهای متعددی نمودند و "در این سفرها با انگلستان رابطه نزدیکی پیدا کرد بطوری که لقب Sir را از دولت انگلستان دریافت کرد"

اینهم از عدم اطلاع شماست زیرا چون جمال پاشا که میخواست با متفقین ساخت وباخت کرده و حکومت فلسطین را در خاندان خود حفظ کند [مانند شریف حسین(پدر ملک فیصل) که با دولت انگلیس هم دست شد و برعلیه دولت عثمانی برخاست]  ولی فرانسه با درخواست جمال پاشا موافقت نکرد- این بود که  راه آذوقه را به مردم عکا بست درین قحطی خوراک حضرت عبدالبهاء به جمیع مردم از مسلمان گرفته تا یهودی محبت نموده و برداشت خرمن کشاورزی بهائیان را بین مردم پخش کردند. جنرال النبی (حاکم جدید فلسطین)  برای تقدیر ازین عمل انسان دوستانه ایشان،  تقاضای اعطای لقب سر برای ایشان کرد. اگر هم به عکسهای مربوط به این جلسه توجه کنید حضرت عبدالبهاء صندلی خود را از پشت پرچم انگلیس به جلوی آن منتقل میفرمایند تا کسی برداشت سیاسی ازین موضوع نکند.

آیا بهائیت یک دین الهی است؟
ما شیعیان با توجه به حروف مقطعه قرآن کریم توانسته ایم جمله ای را بدون تکرار حروف مقطعه بسازیم که این جمله از این قرار است: ( علی مع الحق و الحق مع العلی ) . بهائیان این جمله را که از قرآن کریم به دست آمده است را قبول دارند و آن را نشانه ای برای بزرگ دین بهایی که نامش علی است میدانند. که ما شیعیان و مسلمانان این را نشانه از حکمت خداوند میدانیم و اینگونه توصیف مینماییم که اگر مثلا منظور خداوند از حروف مقطعه در قرآن کریم این جمله بوده است منظورشان علی بهایی نبوده است بلکه حضرت علی ابن ابی طالب بوده است.
اگر به غیر از این بود، خداوند از حضرت علی (ع) در سوره مائده آیه 55 تمجید نمیکرد ( انما ولیکم الله و رسوله و الذین ءامنوا الذین یقیمون الصلواة و یؤتون الزکواة و هم الراکعون )همانا ولی خدا و رسول او کسانی هستند که نماز به پا داشته و در حال رکوع زکات میدهند. شآن نزول این آیه در مورد حضرت علی (ع) میباشد که آن حضرت در حال رکوع بودند و وقتی یک سائل از کنار او رد شد، آن حضرت در حال رکوع انگشتر خود را در آورده و به آن فرد سائل میبخشد.* پس به این ترتیب استفاده بهاییان از این مورد برای اثبات دین خود قابل قبول نیست و این مورد برای دین آنها صدق نمیکند.

ما یکی از دلائلی را که برای اثبات دین خود یعنی اسلام میدانیم این است که در همه ادیان الهی همیشه خداوند به پیامبر آن دین بشارت دین و پیامبر بعدی را میداده است. همانطور که حضرت عیسی (ع) بشارت ظهور حضرت محمد (ص) و آخرین دین یعنی اسلام را داده است. خدای بزرگ در این خصوص در سوره الصف آیه 6 قرآن می فرمایند:

وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ (و (به یاد آورید) هنگامى را که عیسى بن مریم گفت: «اى بنى اسرائیل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى که تصدیق‏کننده کتابى که قبل از من فرستاده شده ( تورات) مى‏باشم، و بشارت‏دهنده به رسولى که بعد از من مى‏آید و نام او احمد است!» هنگامى که او ( احمد) با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «این سحرى است آشکار»! )

پس اگر دین بهائیت الهی بود باید از طرف یکی از پیامبران الهی بشارت داده میشد ولی اینگونه نبود و حضرت محمد ( در روز غدیر خم بشارتی را به کل جهان دادند که حضرت علی (ع) را به عنوان پیشوای بعد از خود و امام امت اسلامی معرفی نمودند) و این امامت تا حضرت مهدی (عج) ادامه یافت که در اینجا بحث قائمیت پیش خواهد آمد که بعدا در موردش صحبت خواهیم کرد.

مورد ظهور قائمیت در بهائیت این است که از همان جمله ای که از حروف مقطعه قرآن به دست آمده است میباشد. بدین ترتیب که اگر حروف ابجد این جمله را به دست آوریم برابر با 1260 میباشد، یعنی همان سالی که پیامبر بهائیت ظهور کرد. این مورد کاملا منتفی است به چند دلیل:بهائیان معتقدند که حضرت عیسی (ع) شهید شده اند و آن حضرت را شهید میدانند که خود مسیحیان حضرت عیسی (ع) را شهید نمیدانند و میگویند که آن حضرت به آسمان ها رفته است . (در اینخصوص خدا در سوره نساء آیه 157 تا 159 قرآن می فرمایند:
وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـکِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا «157» بَل رَّفَعَهُ اللّهُ إِلَیْهِ وَکَانَ اللّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا «158» وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا «159»
و گفتارشان که: «ما، مسیح عیسى بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!» در حالى که نه او را کشتند، و نه بر دار آویختند; لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانى که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروى مى‏کنند; و قطعا او را نکشتند! (157) بلکه خدا او را به سوى خود، بالا برد. و خداوند، توانا و حکیم است. (158)و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر اینکه پیش از مرگش به او ( حضرت مسیح) ایمان مى‏آورد; و روز قیامت، بر آنها گواه خواهد بود. (159)

حال اگر بهائیان قرآن را قبول داشته باشند باید آیات آن را و تمام آن را قبول داشته باشند و به آن عمل کنند. و اگر هم که آن را قبول ندارند نباید طبق حروف ابجد حروف مقطعه و مضرب ۱۹ حروف مقطعه دین خود را اثبات کنند. ( یا رومی روم / یا زندی زند )

حضرت مهدی (ع) که آخرین ذخیره الهی است غیبت کرده اند. در تمام روایات اسلامی و مسیحی مربوط به ظهور حضرت قائم اینگونه آمده است که وقتی حضرت قائم(عج) ظهور مینمایند حضرت عیسی (ع) نیز در رکاب آن حضرت ظهور نموده و از یاران آن حضرت میباشند.( البته منبع این مطلب فعلا در دسترس نیست و در اولین فرصت که پیدا کردم براتون میذارم.) حال بهائیان پیامبر خود را قائم مینامند و میگویند که او قائم است. اگر واقعا چنین بود باید حضرت عیسی (ع) نیز ظهور میکردند و با وجود چنین تکنولوژی جهانی همه از ظهور این پیامبر بزرگ الهی با خبر میگشتند. پس پیامبر بهائی همان قائم نیست و اصلا احادیث قائمیت در مورد ایشان صدق نمیکند.

یکی دیگر از دلایل ادیان الهی معجزات پیامبر همان دین است. همانگونه که سحر حضرت موسی (ع) ( ید بیضا - تبدیل شدن عصای آن حضرت به مار وحشی و باز کردن آب رودخانه نیل برای عبور قوم بنی اسرائیل) را داشتند، حضرت عیسی (ع) در گهواره سخن میگفتند و بیماران کور را شفا میدادند، حضرت محمد (ص) ماه را دو نیمه کردند ( شق القمر ) - و بسیاری از موارد دیگر که احتیاج به گفتن نیست و همه میدانند و احتیاجی هم به منبع ندارد. حال ما از بهائیان میخواهیم که فقط یک معجزه را از پیامبر خود به ما معرفی کنند که اثبات شده باشد. اگر واقعا اینگونه باشد او نیز پیامبر است زیرا که معجزه فقط مخصوص پیامبران الهی است.

در مورد آیه 245 سوره بقره که توسط بهائیان گفته شده است که کلمه یبسط به اشتباه با حرف (ص) و با کلمه یبصط نوشته شده است و همچنین در سوره اعراف آیه 69 ولی در سوره مائده آیه 11 و در سوره شوری آیه 12 این کلمه با حرف (س). این یعنی تناقض با حرف (س) و (ص) در دو کلمه مشابه. در جواب این صحبت هم میتوان گفت که اولا خود پیامبر و ائمه معصومین خود کاتبان قرآن نبوده اند و فقط پیامبر متن قرآن را برای مردم بازگو مینمودند. حال 2 راه میماند. یا اینکه از اول غلط املایی بوده و یا اینکه عمدی و به دستور الهی بوده است.
در صورتی که این غلط املایی باشد قابل توجه است که قرآن مجید در زمان حکومت حضرت علی (ع) به طور کامل جمع آوری گردید و ممکن است از طرف اشخاصی باشد که در آن زمان سهوا و یا به طور عمدی و از روی دشمنی این کار را کرده اند. نمونه این کار را میتوان به واقعه غدیر و جنگ خوارج اشاره کرد. در واقعه غدیر طبق کتب رسمی اولین کسانی که به حضرت علی (ع) امامت را تبریک گفتند طلحه و زبیر بودند ولی همان دو نفر شب دفن پیامبر نقشه امام جایگزین را کشیدند. و آن دو نفر از سران جنگ خوارج بودند که با حضرت علی (ع) به قشون پرداختند.
نمونه بارز این قضیه را میتوان به ماجرای ضربت زدن به حضرت علی (ع) مثال زد که ابن ملجم که از یاران نزدیک حضرت علی (ع) بود وی را مورد اصابت شمشیر خود قرار داد و موجب شهادت آن حضرت گشتند. در این مورد هم میتوان گفت که شاید شخص یا اشخاصی در هنگام کتابت و یا جمع آوری قرآن کریم قصد ایجاد تفرقه و نزاع میان مسلمانان را داشته اند که شاید در آن زمان موفق به این کار نگشته اند و اکنون این برای بهائیان مورد نطق قرار گرفته است. ولی اگر سهوا و از جانب خداوند منان این کار صورت گرفته باشد لازم به ذکر است که در کار خداوند نمیتوان دخالت کرد. این شبیه مثلی میماند که بگوییم چرا خداوند نماز صبح را 2 رکعت و نماز ظهر و عصر و عشاء را 4 رکعت و نماز مغرب را 3 رکعت دستور نموده اند.
خود من به شخصه از ایراد و ایجاد نطق در این زمینه عاجزم و نمیخواهم نعوذ بالله حرفی بزنم که کفر خداوند کرده باشم. هرچند که خداوند رئوف و مهربان است. پس نمیتوان در کار خداوند دخالت نمود و بهتر است بدانیم که هر کاری حکمتی دارد و بدون خواست خداوند هیچ کاری امکان پذیر نیست ( خشت اول چون نهد معمار کج - تا ثریا میرود دیوار کج ) و بار کج هیچوقت به منزل نمیرسد. چه بسا که از ابتدای خلقت تا کنون هم انسانهای خوب بوده اند و هم انسانهای بد . ولی فقط تنها چیزی که باقی مانده است حق بوده و هست و مطمئن باشید که عدالت هیچوقت از بین نخواهد رفت.

سید حمید شنبه 15 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:28 ب.ظ http://peymancenter.ir

مجموعه بی نظیر و منحصر بفرد " فرقه ها در میان ما " شامل بیش از 6 ساعت فیلم مستند پیرامون فرقه های فعال در ایران و نقد آنها اعم از صوفیه دراویش نعمت اللهی بهائیت شیطان پرستی در ایران و فرقه های مدعیان نیابت بابیت و ارتباط با امام زمان را با قیمت استثنائی از اینجا تهیه کنید:
http://netkar.ir/shop/index.php?option=com_virtuemart&view=productdetails&virtuemart_product_id=96&virtuemart_category_id=24&Itemid=186

پریسا سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:28 ق.ظ http://erfaaaneh@yahoo.com

انشا ال.. هرچه زودتر حضرت مهدی(علیه السلام) ظهور فرمایند و زمین را از این فرقه های دروغین که باعث فریب مردم و از بین بردن اتحاد مسلمانان و ایجاد تفرقه بین آنان(بر اساس خواسته انگلیس)است پاک کنند.

پریسا سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:40 ق.ظ

آقای بیان سلام
با تشکر از تلاش شما برای نوشتن این وبلاگ.
میخواستم یاداور بشم که مسیحیان معتقدند که حضرت عیسی(ع) به صلیب کشیده و کشته شدند.دو روز بعد که یکی از یاران به سر خاک او رفت دید خاک به کنار ریخته شده و قبر خالی است. حضرت نزد او می ایدو میگوید که روح القدس به من عمر دوباره داده.
بنابر این حضرت چندروز در کنار یاران میماند و بعد عروج میکند.
در نتیجه از نظر مسیحیان حضرت عیسی(ع) به صلیب کشیده و کشته شده است و این مصلوب شدن تاوان گناه بشر است.

مجتبی سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:27 ب.ظ

با سلام
می خواستم بدونم این فرقه علامت یا نماد مخصوصی هم دارند؟ عباداتی مثل نماز چطور؟ قبله خاصی چی؟؟؟
ممنون میشم اگه برام ایمیل کنید...

دوست عزیز از علاقه شما برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این فرقه سپاسگزارم.پاسخ سوالهای خود را در این وبلاگ و نیز در پیوندهایی که به شما معرفی کرده ایم می توانید بیابید.
موفق و موید باشید

جواد چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:29 ب.ظ

سلام. دوستان عزیز وقتی پیامبر ص به حبشه هجرت کرد و نجاشی از پیامبر استقبال کرد کفار به پیامبر تهمت زدند که پیامبر دست نشانده ی حبشه است پس نتیجه می گیریم که دلیل قانع کننده ای بر اینکه بهاییت دشت نشانده ی اینگلیس است نداریم .2-اگر کسی بخواهد درباره ی دینی تحقیق کند باید به پیروان ان دین مراجعه کند نه توسط دینی دیگر.مثلا برویم از یک اسخوف مسیحی درباره ی اسلام تحقیق کنیم .

دوست عزیز هم ردیف دانستن حبشه و انگلیس کاملا اشتباه است.پادشاه حبشه انسانی عادل و درستکار بود و حال آنکه رهبران انگلستان استعمارگرانی قهار بوده و هستند.ضمنا پیامبر(ص) به خاطر شرایط سخت زندگی برای مسلمین به اتفاق آنان اقدام به مهاجرت به حبشه کردند نه اینکه مثل عباس افندی شخصا به انگلستان سفر چند روزه داشته باشه و از دست رهبران فاسد انگلیس جایزه دریافت کند!!!

چرا بهائی نیستم جمعه 10 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:55 ق.ظ http://baha19.mihanblog.com/post/1401

بهائیت خود می گویند که اسلام را قبول دارند اما عملا عناد و دشمنی خود را با اسلام ابراز می کنند.

[ بدون نام ] شنبه 11 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:26 ب.ظ

تاریخ بهائیت تاریخ سیاهی است که اگر به آن به دید منطق بنگریم جز رسوایی و تباهی رهبران آن نخواهیم دید.

عمو رجب چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:25 ق.ظ

باورکنید اسم بهایی هارو که می شنوم حالت تهوع می گیرم-این فرقه من درآوردی اصلا ارزش نقد وصحبت ندارد
خداوندگارراهزاران مرتبه شکر که دراین دنیا مسلمان حضرت خاتم الانبیاءو شیعه دوازده امام ی علی مرتضی شدیم -به امید ظهور امام زمان (ع)

Pejman یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:42 ق.ظ

من مسلمان بودم و الان بهایی هستم خدا رو شکر میکنم به خاطر این لطف بزرکً

Pejman یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:44 ق.ظ

سلام دوستان .من یک شیعه زاده هستم که بعد از ٦ماه تحقیق شبانه روزی بهایی شدم و خدا رو شکر میکنم .البته بخاطر تغییر دین مورده لطف خانواده و همکاران قرار کًرفته و بس از اخراج از راه اهن جمهوری اسلامی مجبور به ترک وطن کًرفتم .اسلام دین خداست و حضرت محمد رسول خداست در این شکی نیست البته که مسیحی ها به شدت از اسلام متنفر هستن و وقتی حضرت عبداالبها که سالیان سال در اسارت بودن ازاد شدن به بسیاری از کلیسا ها و دانشکًاها رفته و از دین اسلام و خدماتش دفاع کردن.

با عرض سلام. روایت خیلی غم انگیزی را بیان نمودید.اینکه بعد از 6 ماه تحقیق شبانه روزی به این باور رسیدید که بهائیت یک دین است جای بسی تاسف و تاثر دارد.البته این خواست استعمار بوده و هست که بندگان مخلص خدا و پیروان راستینش را جذب فرقه های استعماری همچون بهائیت سازد.برایتان از درگاه خداوند هدایت مسئلت می کنم.ان شاء الله هر چه سریعتر به راه راست هدایت گردید که البته در این مهم خواست خودتان شرط می باشد.
موفق و موید باشید

Pejman یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:00 ق.ظ

در مورده متن این دوست عزیز جند مورد هست ١محمد قاجار برای تحقیق در مورده باب یحی دارابی که بزرکً ترین عالم ایران بود رو فرستاد برای تحقیق و جناب یحی بس از تحقیق به شاه نامه نوشت اکًر برای جواب کًوی به شما به تهران بیایم وقت تلف کرده ام من محبوب رو شناختم و از این بس در خدمت باب هستم جطور کسی جرات میکنه به شاه مملکت اینطور نامه بنویسه جز اینکه حقیقت رو فهمیده باشه٢اکًر بهالله از طرف دولت روسیه تحت حمایت بود بس جرا تمام عمر در تبعید و. زندانی بسر برد و خود و خانوادش یک دم اسایش نداشتن٤کًفتید هیج بیامبری از هیج حکومتی هدیه نکرفته و ....مکًر حضرت یوسف به عنوان عزیز مصر شناخته نشد .دلیل لقب سر که حضرت عبدالبها کًرفت بخاطر زخیره مواد غذایی بود در زمان قطعی به مردم فلسطین داد .هدف دیانت بهایی وحدت عالم انسانی میباشد و امروز 8000000بهایی در دنیا وجود داره .و در نهایت جراغی را که ایزد برفروزد هر که فوتش کند ریشش بسوزد

فرشید جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:31 ق.ظ

با سلام . من از مطالبتون در تحقیقم استفاده کردم . خیلی ممنون .

سلام
استفاده از کلیه مطالب این وبلاگ برای عموم آزاد است.
موفق و موید باشید.

یک بهایی چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:47 ب.ظ

لطفا بدون مدرک و اسناد مطلبی ارائه ندهید.بیشتر مطالب گفته شده با واقعیت مغایرت کامل دارند.

سلام
منظور شما از سند و مدرک دقیقا چیست؟!
موفق و موید باشید

آریوبرزن جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:41 ق.ظ

به نظر من همه شما دارید اشتباه میرید.انسان باید در دنیا عقلانی زندگی کنه.الان تو دنیا نیگاه نمی کنند ببینند دینت چیه الان نیگاه میکنند ببینند رفتارت چه طریه.هر دین و عقیده ای مجترم هست تا زمانی که به تمامیت جسمی افراد احتراو بگذاره نگاه به انسان باید ما هو انسان باشه.این که کی چی میپرسته چی نمی پرسته یک نگاه سطحی است.مهم فقط انسان بودن.وگرنه هرکس به زبان دل خود وصف تو گوید بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
برای شخص خودم دین فرد مهم نیست مهم اخلاق فرد هست که ربطی به دین نداره.انسان باید از دریچه عقل و اخلاق به دین نگاه کنه نه از دریچه دین به عقل و اخلاق.
زاهدی گفتا به فرزند خویش هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟صدق و بی آزاری و خدمت به خلق هم سعادت هم کلید زندگیست.گفت زین معیار اندر شهر ما یک مسلمان هست آنهم ارمنیست

asila پنج‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:31 ب.ظ

سلام می خواستم بدونم که بهاییان به چه قبله ای نماز می خونند
واین که ما ایرانیان که مسلمانیم چی هستیم نه کمی به دینمون توجه داریم نه یک ذره فرهنگ و پشت سرهم غیبت می کنیم ولی من یک همکلاسی بهایی داشتم که تو این یک سال یکبار غیبت نکرد که توی دینشون حرام است ولی ماچی تازه هم خیلی به گل وگیاه هم اهمیت می دهند ولی چرا راه دوری برم توی شهر خودمون یک جنگل داریم که متاسفانه شهروندان مسلمان ما هیچ توجه ای به مراقبت از نعمت های با ارزش خدا ندارند

سلام
بهائیان رو به اسرائیل نماز می خوانند.
و این ادعای شما که ما به دینمان کم توجه هستیم و خطاهای گوناگونی مرتکب می شویم کاملا درست است.اصلا یکی از دلایل اصلی شکل گیری و پا گرفتن فرقه بهائیت همین اشتباهات و سهل انگاریهای ما بوده است.
موفق و مید باشید

Pedro پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:04 ب.ظ

در جواب جناب "منادیاً ینادی للایمان" بتاریخ پنجشنبه ۳۰ شهریور ماه سال ۱۳۹۱، جوابی داده شده که میخواهم عقیده ام را در این باره بیان کنم.
تا انجا که یادم است، از کودکی در باره بهائیان بد شنیدم. ما ها عادت کرده ایم هر وقت کسیکه دین ما را زیر سئوال برد، بهش حمله کنیم، بدون اینکه به صحت و سقم مطالب شنیده شده، فکر بکنیم. روحانیون از علاقه امت اسلام بدینش واقف هستند و از این علاقه امت اسلام بنحو احسن استفاده میکنند. حضرت رسول اکرم میفرماید : " ای حسرت بر بندگان که هیچ رسولی برایشان نیامد مگر آنکه باستهزاء او پرداختند٠"( قران ۳۶:۳).
این رفتار روحانیون قبلا همینطور بود و همینطور هم خواهد ماند. با وجود اینکه انحضرت درسوره مبارکه الاعراف (۳۵) میفرماید"...ای فرزندان آدم! اگر رسولانى از خود شما به سراغتان بیایند ...(یعنی وقتی رسولانى بعد از من امدند)".... مسلمانان فرموده ان حضرت را رد میکنند. بعقیده بنده حقایق دیانت اسلام را ما نباید در ارزو های مان، بلکه در فرموده قائم جستجو کنیم. قائمی که هر وقت ظهور کرد، با مخالفت روحانیون زمان خود روبرو شد و امت را مثل امروز از شناخت قائم موعود بر حذر داشت.
ادامه دارد. موفق باشید
Pedro

Pedro دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:22 ق.ظ

این، رسم کتب مقدسه است که امت ها را از تفسیر کتب مقدسه منع میفرمایند. این حقیقت برای قران مجید هم صدق میکند. تنها کسی میتواند کتب مقدسه مثل قران را مجید تفسیر و معنا کند، که فرستاده خدا باشد. دلیل ظهور قائم برای همین است. فقط اوست که میتواند کتب مقدسه را تفسیر نموده و بر حسب زمان ( بخاطر پیشرفت سطح فکر امت )، همانطور که امام جعفر صادق فرمودند، قوانین جدیدی هم با خود بیاورند. برخلاف انتظار روحانیون، ظهور قائم منحصرا برای ترویج قران نیست چون ترویج قران مجید اتفاق افتاده است. بعلاوه همه هم قادر به ترویج ان هستند. بنابر این، فقط برای ترویج قران مجید، لزومی برای ظهور قائم نیست
طبق فرموده حضرت رسول اکرم، پیامبری ظاهر نشد که از دست امت خود در امان بوده باشد. در زمان ظهور قائم اسلام هم همین اتفاق می افتد. در کتاب کافی اینطور امده است: (در لوح فاطمه، در باره شخصیت قائم این طور نوشته شده) (ترجمه):... او (قائم) کمالات بزرگ حضرت موسی و نور حضرت مسیح وصبر عیوب را خواهد داشت. در زمانش انها مومنان قائم را به پستی خواهند کشید. از سرهای انها هدیه ها درست خواهند کرد. طرفداران قائم را خواهند کشت و بعد انها را در اتش خواهند سوزاند. یاران ان حضرت را ترس و وحشت فرا خواهد گرفت. زمین به خون انها اغشته خواهد شد. زنان انها به ناله و فغان خواهند افتاد. بدانید که انها دوستان من هستند

[ بدون نام ] دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:46 ب.ظ

دلیل کشت و کشتار قائم و پیروانش، نشناختن قائم بوسیله روحانیو ن و امت اسلام است. چون روحانیون انتظار دار ند که قائم ان مطالب را بر زبان بیاورد که مطابق سلیقه و سطح فکر روحانیون باشد. اما قائم ان چیزی را میگوید که خودش میخواهد. همانطور که در ادیان گذشته دیدیم قائم مورد اذیت وآزار علما قرار میگیرد. بدین ترتیب همانطور که در عهد جدید آمده است، علما در ظلمت و جهل و نادانی قرار گرفته و امت اسلام را هم گمراه میکنند که نتیجه ان هماطور که می بینیم زور و اجحاف و کشت کشتار میباشد.
موفق با شید
Pedro

[ بدون نام ] دوشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:16 ق.ظ

تو رو خدا گول بهاییت رو نخورید من از خودشون فهمیدم تو دینشون میشه با محارم خودشون ارتباط داشته باشن

بصیر چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:24 ب.ظ

فقط 1 یادآوری کنم آیا بهاییون محمد رسول الله را قبول ندارن آیا مگر محمد خاتم انبیا نیست وآیا محمد به پیامبری بعد خود وعده داد؟جواب این سوالو هر کی بدونه این فرقه بهاییت رو رد میکنه این فرقه رو اینگلیسی ها راه انداختن یه عده ساده لوح رفتن پیرو این فرقه شیطانی شدن به نظر من باید هرکی تو ایران از این فرقه شیطانی حمایت میکنی برای رضایت امام زمان گردن زد

سرباز گمنام دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:53 ق.ظ

من از وبلاگ شما مطالبی را برای وبلاگم کپی کردم.

علی مشهدی شنبه 20 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:57 ق.ظ

در جواب اون دوستی که میگفت بعد از ٦ماه تحقیق روی اوردم به بهائیت باید عرض کنم که:
شما مهر اهل بیت اگه تو وجودت بود سراغ باطل نمیرفتی، اهل بیت ما اون زمان کم غریب و مظلوم نبودن، کسی منکرشم نیس، ولی الان چرا اینقد به قبورشون جسارت میشه و مظلومن، ریشه این جسارتا کیه، اسراییل ، با پروراندنه وهابیا و تکفیریا و القائده و ... حالا مقر بهائیان کجاس، اسراییل،حامیشون کیه، صهیونیزم، کی اسرائیل رو بوجود اورده، انگلیس. ما دلمون پر میزنه واسه زیارت حرم امام حسین و حضرت زینب س و ...، اونوقت شما رفتی تحقیق کردی واسه فرار ازینا،!!!

بسم الله الرحمن الرحیم... دوشنبه 13 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:31 ب.ظ

در جواب دوستی که بهایی شده:
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وانچه خود داشت زه بیگانه تمنا میکرد
امیدوارم بفهمی که چه خیانتی در حق خودت کردی....تو همه چیزت را دادی تا به هیچستان برسی؟؟؟؟؟

Forng جمعه 1 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 05:26 ق.ظ http://www.facebook.com/profile.php?id=100003449333370

These topics are so connsuifg but this helped me get the job done.

viagira شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 03:34 ب.ظ http://www.edproductsonline.com

If you're reading this, you're all set, pardner!

car insurance quotes شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:22 ب.ظ http://www.quotesmanager.net/

This is what we need - an insight to make everyone think

best buy cialis for daily use یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1392 ساعت 09:08 ق.ظ http://www.mymedsaccess.com

That's cleared my thoughts. Thanks for contributing.

chronic bronchitis دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1392 ساعت 04:35 ق.ظ http://www.starcraft2-wiki.com

That hits the target dead center! Great answer!

[ بدون نام ] شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:32 ب.ظ http://bahaigardi.blogfa.com

ممنون از وبلاگ خوبتون، ازتون دعوت می کنم یه سری هم به وبلاگ من بزنید،

گمنام یکشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 01:40 ب.ظ

فقط میتونم بنویسم که وقتی این چرندیات بهای ها خوندم حس کردم قلبم از دردداره منفجر میشه که مولای ما به خاطر مابه غیبت رفته بعدش اسم خودمونم هم گذاشتیم شیعه علی واولادش
که با خوندن چندمطلب چرند دین خودمون که به خاطرش سر امام حسین بالا نیزه رفت و اون همه ظلمی در حق حضرت علی واولادش کردن را رها بکنیم نه بدبخت برو توبه کن که خدا توبه کنندگان را دوست دارد
نه اگر سرمون هم بره از علی واولادش دست نمیکشیم
به امید ان روز که مولایمان تکیه به دیوار کعبه بزنه وبگه
ان المهدی ان بقیه الله
اللهم عجل لولیک الفرج
لعنت بر بهاییت ووهابیت
یا مهدی به ظهورت شتابکن عالم زدست رفت پا در رکاب کن

جکسون سه‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 03:23 ب.ظ

مرگ بر بهائیت

رضا یکشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:29 ق.ظ

با سلام.
مشکل خیلی از ما مسلمونای شیعه اینه ک هیچوقت برا تحقیق روی دینمون وقت نذاشتیم
نباید با این موضوع ها احساسی برخورد کرد به هر حال بهاییت چیزیه ک بوجود اومده و پیروان خودشو داره.
به وجود اومدنش هم تقصیر ما ب ظاهر شیعه هاست.
بهتره همه ما اطلاعاتمونو در زمینه دینمون بالا ببریم.
در مورد بهاییت هم همین کافیه که بدونیدهیچ پیامبری نبود که از مردم مظلوم دفاع نکنه و حتی بعد از خودش به پیروانش نگفته باشه از مظلوم های دنیا حمایت کنید.
حال چطور است که بزرگان بهاییت که در اسراییل هستن هیچ اقدامی برای مردم مظلوم نمیکنند و حتی از کشوری که همه عالم از جنایاتش خبر دارن خارج نمیشن؟؟
غیر از این است ک پیامبری دروغین بوده است؟؟؟
از دوستان بهایی و اون دوستی ک شش ماه در مورد بهایت تحقیق کردن و بهایی شدن خواهش میکنم فقط یک ماه در مورد اسلام هم تحقیق کنند.همین
انشالله خداوند متعال همه ی ما را به راه راست هدایت کنند
امین

یک بهایی یکشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:44 ب.ظ http://www.mosbat1.com

man yek bahaiiam va tamam neveshte haye shoma ro rad mikonam.man khod bishtar az shoma midoonam chon in din mane.badam manshae in neveshte ha kojast????ketab haye ziadi afradi mesl shoma misazand va yek mosht harf haiy ke vaghean az yek adam baiide minevisand.hala ghezavat konid,shoma ke shie hastid cheghad pak o khoda parastid????????????????!!!!!.,...o

یک بهایی دوشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:04 ق.ظ http://www.mosbat1.com

pedar bozorg man shahiid dar rah bahaiit hastand,pedaram 3sal be dalil bahaiy boodan dar zendan boodand,madar bozorgam ham hamintor,tamam amvaleshoon ro bordan,maghazeye pedar bozorgam baste shod...va bad az sal ha dar zendan boodan shahideshoon kardand.dokhtar ameye babam shoghleshoon ro az dast dadand va pesaraneshoon ro chandin bar kotak zadand.man hagh tahsil nadaram va dar madrese ha mara be nam haye badi mikhanand...khane hayeman ra gharat mikonand va tamam vasaielemoon ro mibaran.pedar doostam ro shahid kardan va chandin bar be khane haieman hojoom avardand.hala khodetan ghezavat konid,magar man yek ensan nistam,mage man ehsasat nadaram,mage man hagh zendegi nadaram....shoma vaghean fek kardid mitoonid maro az din bargardoonid dar hali ke in hame afradi hastand ke bekhater dineshoon tamam zendegishoon ro fada mikonand...shaiad alan ke in matlabo mikhoonid fekr konid ke kheily bad bakhtim ya beheman bekhandid vali in ha barayeman dard nist lezat ast.man asheghe dinam hastam va ta omr daram fadaye dinam mishavam...shaiad taajob konid ke man faghat 14sal daram,va be khodam eftekhar mikonam,saram ro bala migiram va ba tamam nirooyam faraiad mizanam:MAN YE BAHAIIY HASTAM.

سلام.این حق شماست که دینتون را خودتان انتخاب کنید.حالا می خواهید بهائی باشید بی دین باشید اعتقاد دیگه ای داشته باشید یا مسلمان باشید.من در اینجا راجع به حقیقت بهائیت و تاریخچه شکل گیری اون مطلب نوشته ام.هیچ وقت هم نگفته ام که موافق غارت اموال بهائی ها و آزار و اذیت اونها هستم.ضمنا بهائی هایی را می شناسم که در همین کشور طی سالهای گذشته هم در مدرسه درس خوندن و هم دانشگاه رفتند.اما به شخصه مخالف تبلیغ بهائیت هستم چون یک دین ساختگیست و این خواست اکثریت ملت ایران هست چون اکثریت این ملت مسلمان اند.ولی باب گفتگو می تونه همیشه باز باشه کما اینکه در همین وبلاگ هم بهائی ها نظرات خودشون را درج کرده اند و بعضا پاسخ هم گرفته اند.از شما سوالات گوناگونی میشه پرسید که در اینجا به یک سوال خیلی ساده بسنده می کنم.آیا تا کنون به این موضوع فکر کرده اید که چگونه است که ادیان الهی و پیامبرای بر حق این ادیان همواره از سوی حکومت های ظالم زمان خود هدف حمله و اذیت و آزار قرار می گرفتند ولی بر عکس بهائیت همواره مورد حمایت این استعمارگران ظالم مانند انگلیس و اسرائیل بوده است؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد