تاریخچه بهائیت

مطالبی پیرامون واقعیات فرقه بهائیت و چگونگی شکل گیری آن ( Bayanebahaian@Gmail.Com )

تاریخچه بهائیت

مطالبی پیرامون واقعیات فرقه بهائیت و چگونگی شکل گیری آن ( Bayanebahaian@Gmail.Com )

اعطای نشان SIR از سوی حکومت انگلیس به عبدالبهاء(عباس افندی)

همان طور که در عکس زیر مشاهده می کنید حکومت استعمارگر انگلیس به پاس سالها وطن فروشی وتفرقه افکنی به عباس افندی(مدعی دروغین پیامبری) لقب SIR اهدا می کند. به راستی کدامین پیامبر الهی را در طول تاریخ سراغ داریم که از سوی حکومتهای جبار و استعمارگر زمان خود مورد پشتیبانی و تقدیر و تشکر قرار بگیرد آنگونه که عباس افندی(عبدالبهاء) مورد تقدیر حکومت استعمارگر انگلستان قرار گرفت؟!


  

                  

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل


ما نیز تصمیم گرفتیم از همین عکس که به تنهایی گویای حقیقت بهائیت می باشد به عنوان لوگوی وبلاگ استفاده کنیم.

نظرات 197 + ارسال نظر
رضا پنج‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:35 ق.ظ

سلام...
دوست عزیز من
بهائیان در حق تو چه ظلمی کرده اند که تو اینگونه در حق آنها جفا میکنی؟

ما حقایق را بر اساس اسناد ومدارک تاریخی افشاء می کنیم تا همه از آن مطلع گردند وخود قضاوت کنند.ما به هیچ وجه با بهائیان خصومتی نداشته و نداریم و این را هم اعلام می کنیم که حاضریم صحبت های هر شخص بهائی را بشنویم وبه آن عادلانه پاسخ دهیم ودیگران هم در مورد آن قضاوت کنند.شما هم اگر اسناد ومدارکی دال بر اثبات ادعاهای خود دارید آن را افشاء کنید. مردم خود بهترین قاضی هستند.

کاوش شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 06:57 ق.ظ

با سلام.
بیاییم بلاگفا را تحریم کنیم بیشترین نقش را در براندازی نرم دارد .لطفا اطلاع رسانی فرمایید.
ممنون.

کاوش سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:04 ب.ظ

سلام. حالا که قراره با عنایت خداوند آرزوی 160 ساله ایرانیان مبنی بر ریشه کن شدن فرقه ضاله بهاییت تحقق یابد فکری هم برای ساختمان حوزه هنری مخصوصا زیر زمین آن بکنید تا هیچ آثاری از این فرقه ضاله نماند تا باعث رنجش خاطر مردم شود .مسولین اگر اراده کنند ساختمان بسیار بهتر و گسترده تر - که در شان هنرمندان عزیز کشورمان باشد. امکانات رفاهی و... - بسازند.

البته نه مثل طرح میدان آزادی که صدها میلیون تومان هزینه شد اما نشانه های این فرقه باقی ماند!!!

حالا کاری به لوگوی حوزه هنری نداریم که نه عدد حرف ح دارد و...حالا....

کاوش پنج‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:59 ب.ظ

سلام .

با عرض معدرت از مردم شریف مسلمانمان .

کمیته های مردمی از بین اسناد دانلود شده و ثبت شده در طول پانزده سال از منابع فرقه ضاله بهاییت به چندین زبان :
بیش از بیست و یک هزار توهین و فحش و ناسزا ( که لایق خودشان است ) به مردم شریف و علمای بزرگوار و قران کریم و تمامی مقدسات را که در متون و کامنتهای بهاییان بوده است و اکثرا حذف شده اند. دسته بندی کرده و بتدریج به اطلاع خواهد رساند انشاالله تعالی.
متوجه خواهید شد که این فرقه ضاله روی هر چی آفتاب پرست را سفید کرده است.

حسن دوشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 07:20 ب.ظ http://bahaie-killer.blogfa.com/

سال جدید را به شما تبریک می گویم و آرزوی موفقیت و خدمت به آقا امام زمان (عج) را از خدای منان دارم

محمد چهارشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 02:48 ق.ظ http://babvabaha.blogfa.com

سلام
وبلاگی در نقد بهائیت راه انازی کردم
امیدوارم در این کار کمکم کنید

مجله الکترونیکی افشا یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 08:32 ق.ظ http://www.efsha-bahaism.blogfa.com

با سلام به شما هموطن عزیز .سال نو بر شما مبارک.
پنجمین شماره نشریه الکترونیکی افشا با موضوع " بهائیت " انتشار یافت . مقالات این نشریه گوشه ای از معضلات و تناقضات آشکار و پنهان فرقه ضاله " بهائیت " را مورد بررسی قرار داده است. فرقه ای که رهبران آن با استفاده از حمایتهای بیگانگان صرفا در جهت اختلاف افکنی و ضربه زدن به اتحاد و انسجام مسلمانان کشور عزیزمان تحت عناوین بابیت و بهائیت و به سخره گرفتن تمامی اعتقادات مسلمانان عده ای از هموطنانمان را با شعارهای توخالی و فریبنده اغفال کرده و در نهایت هیچ دستاوردی به جز ایجاد تفرقه و گمراهی برای پیروانشان به ارمغان نیاوردند.از شما بعنوان یک ایرانی مسلمان که قلبش برای میهن اسلامی خود و دفاع از حریم امام زمان (عج) می تپد درخواست داریم تا با قرار دادن لینک نشریه با عنوان " نشریه الکترونیکی افشاء بهائیت "در وبلاگ خود در جهت اطلاع رسانی به سایر هموطنان عزیز گامی مفید و ارزشمند بردارید و ما را از نظرات و پیشنهادات خود در جهت بهتر شدن محتوای این وبلاگ آگاه نمائید. در صورت تمایل به قرار دادن لینک شما در نشریه در قسمت نظرات به این موضوع اشاره کنید با کمال میل در خدمت همه عزیزان هستیم.
در این شماره از نشریه مطالب زیر انتشار یافته است :
- در ذهن مدعیان دروغین صلح ( بهائیان )چه میگذرد؟
- چرا بهائیان کتاب‌ «کشف‌ الغطاء» را جمع‌ کردند؟!‌
- " عکس العمل مشاور حقوقی دفتر امام جمعه شیراز نسبت به فریبکاری های بهائیان "
- درخواست دادستانی کل کشور برای برخورد قاطع با بهائیت
- سکوت معنا دار بیت العدل در برابر جنایات اسرائیل درغزه
- سندهایی پیرامون فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، و فرقه ای حبیب ثابت پاسال(بهائی معروف )
- پرده‌ای از مناسبات بهائیت‌ و عثمانی‌، ‌نامه‌ای که به سرقت رفت!
- برخورد دوگانه‌ نشانه ای از نیرنگ و فریب در یک رهبر بهائی
- رفتارشناسی بهائیت در برخورد با منتقدان
- معرفی وبلاگ " کتابخانه مرجع بهائیت شناسی"
- بهائیان، عوامل دیکتاتوری شاه (پرویز ثابتی شکنجه گر معروف بهائی)
- معرفی کتاب " اسناد فعالیت بهائیان در دوره ی محمد رضا شاه "
منتظر حضور سبزتان هستیم.

بچه مسلمون شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 06:49 ب.ظ

سلام
عکس جالبیه از کجا آوردیش؟واقعا هم خود عکس از هزارجور حرف مستند تره دستت درد نکنه .راستی با اجازت من این عکسو کش میرم شاید تو تحقیقم استفاده کنم
ممنون خداقوت

این عکس یکی از اسناد تاریخی مهم است که حقایق بسیلری را برملا میکند.اصل عکس در موزه موجود می باشد وتصویر آن نیز در اینترنت در دسترس عموم می باشد.

جویا دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 04:17 ب.ظ http://www.womenbahaism.blogfa.com

سلام دوستان!
وبلاگ "زن و بهائیت" با پست جدید: "وای!!! بر زنان بهائی از رسم مردگان!! "
در مقوله ی "تجاوز به حقوق زنان بهائی در احکام ارث" به روز شد!
منتظر تمامی عزیزان هستیم[لبخند]

(شما در وبلاگ "زن و بهائیت" لینک شده اید. لطف کنید ما را در وبلاگ ارزشمند خود لینک نمائید.[چشمک].

فرید چهارشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:45 ق.ظ http://sinasur.blogfa.com/

سلام
وبلاگ خوبی دی از زحمات شما تشکر می کنم

مطالب را مستند کنید
به من حتماْس بزن منتظرم

[ بدون نام ] جمعه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:46 ب.ظ

خرافه مذهبی بهاییت نتیجه خرافه مذهبی مهدویت است.
در هیچکدام عقلانیت وجود ندارد. همانقدر حماقت در مهدویت هست که در بهاییت.
بهاییت از خلف شما بر امد
شیعه ساخته دست رابرت شرلی و آنتونی شرلی بود. و بهاییت هم توسط انگلیس ساخته شد. بر نمی تابید که احمقی دیگر ظهور کند

حسن شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:26 ب.ظ http://bahaie-killer.blogfa.com/

باتشکر

vconadssb چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:52 ب.ظ http://ulcevewdyjni.com/

7bEP4h <a href="http://nqwnphgzwvbw.com/">nqwnphgzwvbw</a>, [url=http://rfpdikhkcnsc.com/]rfpdikhkcnsc[/url], [link=http://qljprsrkjvdj.com/]qljprsrkjvdj[/link], http://fygnxhcuwahf.com/

نشریه الکترونیکی افشا بها یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:08 ق.ظ http://www.efsha-bahaism.blogfa.com

با سلام به همه هموطنان عزیز .
ششمین شماره نشریه الکترونیکی افشا با موضوع " بهائیت " انتشار یافت .در این شماره از نشریه مطالب زیر انتشار یافته است :
- انتخابات ریاست جمهوری و حقوق شهروندی بهائیت
- حمایت از فرقه ضاله بهائیت برای کسب رای یک نیرنگ انتخاباتی است
- تقویم بهائی نشانی از خرافه گرایی و بی هویتی در بهائیت
- تخریب حقوق شهروندی بهائیان توسط تشکیلات بهائیت
- قفلی که بیت العدل نامشروع بر عقل بهائیان زده است
- حقوق شهروندی از نگاه علی محمد باب بنیانگذار فرقه ضاله بابیه و بهائیت
- حقوق شهروندی از نگاه میرزا حسینعلی بهاء ، عبدالبها و شوقی رهبران بهائیت
- فرجام حضرت مسیح (ع) در آثار بهائی
- معرفی کتاب : " پشت پرده تشکیلات (خاطرات عضو سابق فرقه بهائیت )"
- برهان پیامبری بهاالله (رهبر فرقه ضاله بهائیت) چیست ؟
- معدوم شدن سند جانشینی شوقی توسط روحیه خانم
- گزارشی از حضور فعال سایت بهایی پژوهی در بیست و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
منتظر حضور سبزتان هستیم.

zmavqq یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:45 ب.ظ http://vtualvancwre.com/

sdKM7e <a href="http://nbdfrfzikbbh.com/">nbdfrfzikbbh</a>, [url=http://vogfkgfeewvu.com/]vogfkgfeewvu[/url], [link=http://cxnmbdhoiton.com/]cxnmbdhoiton[/link], http://qaeoypwxeoyk.com/

ایلیا چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 06:15 ب.ظ http://fiend-damned.persianblog.ir/

سلام
ممنون از اطلاع رسانی شما. موفق باشی

چرا خداوند شیطان را آفرید، با اینکه می‌دانست سرچشمه وسوسه‌ها و گمراهیها می‌شود؟ مگرخدا انسان را برای تکامل و رسیدن به سعادت، از طریق بندگی خود نیافریده است پس وجود شیطان که یک موجود ویرانگر و ضد تکامل است، چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟
سربزنین!! سپاس

رضا شکیبا دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:55 ب.ظ http://anti-baha.mihanblog.com/

سلام خوشحال میشم به وبلاگ ضد بهایی من وهمچنین ضد وهابی من سر بزنین

http://anti-vahabi.mihanblog.com/

حامد شنبه 20 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:07 ق.ظ

الحمدلله الذی جعلنا من المتسکین بولایه امیرالمومنین و الائمه علیهم السلام
خدا خیرتون بده.

هاشمی پنج‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:57 ق.ظ http://uk-bahaism.blogfa.com/

سلام به امید دیدار

رضا پنج‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:36 ب.ظ http://akherinomid.blogfa.com

با سلام دوست عزیز بهت تبریک میگم بخاطر وبلاگت و ازت خواهش می کنم که باز هم به اطلاع رسانی و روشنگری درباره ی این فرقه ضاله ادامه بدی چون شنیدم بعد از انتخابات با فضای ایجاد شده تبلیغ این فرقه هم افزایش پیدا کرده و تنها را نجات جوونهای این مرز و بوم از دام این فرقه شیطانی روشنگری و اطلاع رسانی به موقع و درسته من هم یه وبلاگ در مورد امام زمان(عج) دارم خوشحال میشم بهم سر بزنی و با هم تبادل لینک داشته باشیم راستی ازت اجازه می خوام با ذکر منبع از مطالبت برای روشنگری استفاده کنم اگر موافق هستی یه نظر تو وبلاگم بزار ممنون.

رضا شکیبا جمعه 22 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:25 ب.ظ http://anti-baha.blogfa.com

http://anti-baha.blogfa.com/
سلام خوشحال میشم بهم سر بزنی

رضا شکیبا جمعه 22 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:48 ب.ظ http://anti-baha.blogfa.com/

سلام خوشحال میشم به وبلاگ ضد بهایی من وهمچنین ضد وهابی من سر بزنین

http://anti-vahabi.blogfa.com/

ebadi یکشنبه 1 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:12 ق.ظ http://ebadi2418blogfa.com

خوشحال میشم منو لینک کنی چون هدف ون یکیه

آقای همامهر پنج‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:03 ب.ظ http://baharoom.com

آدرس جدید حقیقت بهائیت :
http://www.baharoom.com
لطفا آدرس جدید را در پیوندها قرار دهید .
نام شما در لیست وبگاه های مرتبر در حقیقت بهائیت قرار گرفت .
قدوم پاکتان را توتیای چشم خواهیم کرد .
درود خداوند بر رهروان پاک حق و حقیقت باد

behzad یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:30 ب.ظ

kompaniye palinure fogholadast man kamelan azash raziyam khoda bede barekat

آقای همامهر دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:22 ق.ظ http://baharoom.com

بروشور های بهائیت رقص استعمار

۱ ـ باب مقدمه ای بر بهائیت

۲ ـ بهائیت را بشناسیم

۳ ـ بهائیت و پیوند با اسرائیل

۴ ـ گذری بر احکام قرن اتم

۵ ـ نگاهی به شعر وحدت عالم انسانی

۶ ـ بقای دین اسلام و خاتمیت حضرت رسول اکرم (ص)

۷ ـ میرزا حسینعلی نوری ( بهاء الله ) کیست ؟

۸ ـ پای گفته های ادیب مسعودی

این بروشورها در دو فایل زیپ ( ۱-۴ ) و ( ۵ – ۸ ) به صورت pdf با کیفیت عالی جهت دانلود در اختیار شما قرار می گیرد .
دریافت فایل : http://www.baharoom.com/187.html

فرید سه‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:51 ب.ظ http://sinasur.blogfa.com/

سلام
وبلاگ قشنگی دارید .
من هم در مورد بهائیت مطلب می نویسم .
دوست دارم نظرتون را درباره مطالب وبلاگم بدونم
بهائیت آنگونه که هست
http://sinasur.blogfa.com

فرید سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:49 ق.ظ http://sinasur.blogfa.com

وب زیبایی داری
به من سر بزن و منو لینک کن. یه غریبه اینجا تنها به کمکت نیاز داره.

sailor پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:47 ب.ظ http://ghome-loot2.blogfa.com/

سلام وبلاگ خیلی خوبی دارید دوست داشتید تبادل لینک کنیم.درصورت تمایل مرا با نام قوم لوط لینک فرمایید و بگویید شما را با چه نامی لینک کنم.


این وبلاگ تنها هشداری است برای آنانی که می خواهند اشتباه قوم لوط را دوباره تکرار کنند.

احمد رضا بهرامی چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:52 ق.ظ

گفتند شخصی ادعای خدائی کردپادشاه اورا به پای چوبه دار برد گفت خواسته ای نداری گفت چرا میخواهم یکباردیگر بندگانم را ببینم گفت اشکالی ندارد ببین وقتی بندگانش جمع شدندبه مریدش گفت " بندگانم را دو قسمت کن تا از میانشان بگذرم وچون نگاهشان کردم بگو صدای الاغ گاو اسب ودیگر 4پایان در آورند بلکه فرجی برسد" و چنان شدآنگاه به پادشاه گفت قربان میتوانم مطلبی در گوشی بگویم گفت بگو گفت"شما را بخدا قسم اینچنین حیوان هائی مثل من خدائی میخواهند یا نه حالا بهائی ها "توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمل "

مصطفی سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:26 ق.ظ http://aghtab.blogfa.com

از اینکه قدم در راه افشای حقایق گام برداشته اید کمال تشکر وقدردانی دارم . ایشان در واقع عبدالشیطان هستند ، زیرا میرزا حسینعلی نوری یا بهاءالشیطان در کتاب شیطانی خود ایقان و دیگر کتب با خباثت تمام آیات و احادیث را دستکاری کرده و بخورد این بیچاره های بهائی یا شیطانی داده همچنین امروزی ها برای سرپوش گذاشتن بر خرابکاری های بهاءالشیطان کتاب شیطانی ایقان را تغییرات زیادی داده اند که بیش از 300 تغییر در آن مشاهده می شود .
بنده هم به حول و قوه الهی گوشه ای از حقایق فرقه های ضاله تصوف و صوفیگری را در وبلاگم قرار داده ام تا ان شاءالله مورد رضای حق تعالی و ساحت مقدس مولایمان امام زمان ارواحنا فداه قرار گیرد .
aghtab.blogfa.com
اجرتان با صاحب الزمان ان شاءالله

سیب من چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:50 ق.ظ http://apple1364.blogfa.com

مرسی دخترمممم

وبلاگتو به مامانم معرقی کردم!اون رشته اش تاریحه از این مطالب خوشش می اد
رمزم: eli

فاطمه سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:26 ق.ظ

ننگ بر تو!! که چنین آدمیان را بی دلیل .. فقط به دیده محکوم م یکنی.
ننگ بر تو ...

سلام خانم.ببینید بحث اهدا لقب sir از سوی حکومت انگلستان به عبدالبهاء یک واقعیت تاریخی است که خود بهائیها نیز این واقعیت را تایید می کنند.این لقب به کسی داده می شود که کاری ارزشمند برای حکومت انگلستان انجام داده باشد.تاریخ به خوبی این را به ما نشان میدهد که عملکرد عبدالبهاء که متاسفانه ادعای پیامبری نیز داشت باعث ایجاد تفرقه بین مردم می شد که این دقیقا" خواست و سیاست حکومت استعمارگر انگلیس بود.من به شما پیشنهاد میکنم کمی بیشتر روی مسائل تاریخی و آنهم از منابع معتبر و البته مستند مطالعه بفرمایید.موفق باشید.

Pedro یکشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:06 ق.ظ

دوستان محترم
لقب sir را به ان جهت به حضرت عبدالبها ندادند، چون ایشان خدمتی به انگلستان کرده اند، بلکه بخاطر نجات بسیاری از مردم فلسطین از مرگ بخاطر گرسنگی بود۰ در ان زمان خطر جنگ و قحطی همه را تهدید میکرد و هشدار های حضرت عبدالبها در ان زمان، بخاطر عواقب این اعمال نا شایسته پیش کسی خریدار نداشت۰ در حالی که همه بدنبال تهیه ابزار و الات جنگی و سرباز برای جنگ بودند، حضرت عبدالبها مشغول کشت مزارع مواد خوارکی، با وجود مشکلات کمبود اب، و انبار کردن انها برای روز مبادا شدند۰ باین ترتیت رفتار ایشان باعث نجات گروه زیادی از مردم فلسطین شد که موجب اعطای لقب sir به ایشان گردید۰ مثل همیشه هر وقت بهائیان شهدی بکسی تقدیم نمایند این متعصبین بی انصاف در ان زهر می بیبنند۰

محمدرضا چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:49 ق.ظ

اهدای این نشان به عبدالبهاء به خوبی این حقیقت را برای ما آشکار میکند که عملکرد عبدالبهاء در راستای منافع استعماری انگلستان بوده است.با نگاهی به لیست دریافت کنندگان لقب sir به خوبی می بینیم که همه دریافت کنندگان این نشان خدمت شایانی برای انگلستان انجام داده اند نه ممالک دیگر مانند فلسطین.بی تردید عبدالبهاء با مطرح کردن ادعای کذب پیامبری خود خدمت ارزشمندی برای انگلستان انجام داد که به دنبال ایجاد تفرقه و ضربه زدن به اعتقادات مردم ایران وکل منطقه بود و همین عاملی شد تا حکومت انگلیس با اهدای این نشان از عبدالبهاء صمیمانه تقدیر کند.

Pedro پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:14 ب.ظ

دوست خوب، جناب محمدرضا
تهمت زدن به یکی خیلی اسان است۰ مثلا بنده هم میتوانم ادعا کنم که شما برای منافع اسرائیلی ها و انگلیسی ها با تهمت زدن مشغول اختلاف بین هموطنان خود هستید۰ دوست عزیز شما یا در باور خود خیال پردازی میکنید و یا خیال پروازی های دگران را به رخ مان میکشید۰ بیش از ۷ ملیون بهائیان در کشور های دیگر زندگی میکند، چرا کشور های دیگر از این خیالبافی ها را ندارند۰ این چه نوع بحث و مدرک است۰ نجات جان ساکنان سرزمین فلسطین در ان بحبوحه جنگ چه سودی برای دولت انگلیس و چه زیانی برای ملت فلسطین داشت۰ خداوند بانهائی که این نوع خیال بافی ها را بشما ها یاد میدهند یک جو عقل و به بنده یک کامیون پول عنایت فرماید۰
ایا ایت الله خمینی هم در راستای منافع استعماری انگلستان به فرانسه پناه برده بود؟

دوست عزیز سلام.در مورد این کامنت جنابعالی آقا محمدرضا باید پاسخگو باشد اما بنده درباره این کامنت و کامنت قبلی شما نکاتی را عرض می کنم:
ببینید چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.اگر نجات ملت فلسطین عامل اهدای این نشان دولتی بوده است پس چرا به دیگرانی که در فلسطین یا دیگر کشورها مردم را نجات داده اند این نشان اهدا نشد و از هیچ کدام این افراد در لیست دریافت کنندگان این عنوان جایی نیست.اکثریت کسانی که این نشان را دریافت کرده اند انگلیسی بوده اند و تعداد معدودی با ملیتهای دیگر که کار ارزشمندی برای انگلستان انجام داده اند نیز این عنوان را دریافت کرده اند.متاسفانه بیت العدل با بیانیه های فریبکارانه و فضای مجازی و رسانه های دیداری و شنیداری خود و حامیان خارجی و داخلیش همواره در مسیر شست و شوی مغزی بهائیان حرکت کرده است.همین جریان شست و شوی مغزی متاسفانه در محفلها و ضیافتهای ملی و محلی در داخل کشور نیز دیده می شود که در خانه ها به طور مخفیانه تشکیل می شود که هدفی جز ترویج این خرافات و آموزه های انحرافی ندارد.ما از عملکرد شما و جلساتی که مخفیانه در منازل تشکیل می دهید و راههای گسترش بهائیت و چگونگی ترویج و آلوده کردن نوجوانان و جوانان به این فرقه ضاله را بررسی می کنید به خوبی مطلعیم.برای ملت هفتاد میلیونی ایران کاری ندارد که در چشمی بر هم زدن تمام سیصد هزار بهائی ساکن ایران را کاملا حذف و برای همیشه خاموش کنند.اما چرا این ملت این کار را نمی کند دلیلش این است که ما به آزادی معتقدیمُ ما به حقوق شهروندی پایبندیم و همین طور به رافت اسلامی ایمان داریم و به همین خاطر با منطق ودلایل متقن اعتقادات ساختگی و پوچ بهائیت را به همگان می شناسانیم تا در این دام شیطانی نیفتند.ما به همگان و به خصوص نسل جوان و نوجوان می گوییم که چگونه باب و بهاء الله و عبدالبهاء ودیگر خائنین به دین و شرف و انسانیت این ملت با ادعاهای پوچ خود در صدد ایجاد تفرقه و پوچ گرایی در بین مردمان این سرزمین برآمدند ولعنت ابدی را برای خود به جان خریدند والبته مورد تقدیر و حمایت استعمار هم قرار گرفتند.به شما دوست عزیز هم پیشنهاد می کنم به دور از تعصب که متاسفانه بهائیها به آن دچار شده اند کمی بیشتر درباره بهائیت و آنهم از منابع مستند مطالعه بفرمایید تا به امید خدا به راست هدایت گردید.بنده نیز آماده کمک به جنابعالی در هر زمینه ای هستم.موفق باشید.
خدایا آن ده که آن به ما را مگذار به که و مه

حقیقت پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:07 ق.ظ

به نظر من در موضوع دین نباید تعصب داشت هر شخص عقیدهای دارد وما ضامن درست یا غلط بودن ان عقاید نیستیم وهمان طور که دوست نداریم شخصی به ایین ما تو هین کند ما نیز نباید در صدد توهین به دیگران باشیم و مطمئن باشید که اگر ما دین خود یعنی شیعه را برترین میدانیم اگر چه که در اقلیت است باقی انسانها نیز دین خودرا برترین میدانند واین حقیقت غیر قابل باور نزد ما شیعیان است... متا سفم.

دوست عزیز توجه کنید که ما در این وبلاگ به بهائیان توهین نکرده ایم بلکه حقایقی را از تاریخ زندگی شخصیت های بهائی منتشر کرده ایم.آیا انتشار حقایقی درباره زندگی شخصیتهای تاثیر گذار و عملکردشان توهین است؟!

Pedro جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:05 ب.ظ

هموطن ارجمند این راجیف که نمیتواند حقیقت باشد۰ شما ان چنرندیات را فقط این سایت کپی کرده اید۰ چرا نمیخواهید با چشم خودتان ببینید۰
موفق باشید

دوست عزیز یعنی شما این واقعیت حقیقی و تاریخی که اتفاقا خود بهائی ها و غیر مسلمانان هم آن را قبول دارند تکذیب می کنید ؟! باید به خاطر نائل شدن عبدالبهاء به لقب sir از سوی استعمار انگلیس بنده به عنوان یک هموطن احساس شعف کنم! که هموطنم از سوی دشمنان این آب و خاک نشان ارزشمندی دریافت می کند! نشانی که به سبب انجام کاری ارزشمند برای حکومت انگلستان افراد مفتخر به دریافتش می شوند!
لطفا" برای اثبات نظر خود که البته نظر شما برای من محترم میباشد دلایل قانع کننده بیاورید.یک بار دیگر به نظری که ارسال کرده اید نگاه کنید.آیا آوردن کلماتی همچون اراجیف، چرندیات ، کپی و ... تلاش برای فرافکنی نیست؟
موفق باشید

حقیقت شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:32 ب.ظ

ایا نسبت دادن وطن فروشی وتفرقه افکنی از نظر شما تو هین نیست

آیا کسی به دروغین ادعای پیامبری کند و با فریبکاری تلاش به کشاندن مردم به اعتقادات گمراه خود نماید کارش تفرقه افکنی نیست؟! پس چیست؟!
آیا کسی که ادعای پیامبری هم دارد برود و در آن روزهای سخت ایران با دشمنان ما(استعمار انگلیس) که اتفاقا" در همان ایام قسمتهای زیادی از سرزمینمان را به یغما بردند نشست و برخاست داشته باشد و مفتخر به عنوان و نشان از دشمنان این ملت گردد وطن فروشی نیست؟!
آیا بیان یک حقیقت تاریخی آن هم در قالب دو واژه تفرقه افکنی و وطن فروشی توهین است؟!
دوست عزیز فراموش نکنید که اقدام عبدالبهاء در ارتباط و دوستی با انگلیس آن هم در آن دوران خود بزرگترین توهین به ملت ایران بود.

حقیقت یکشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:21 ب.ظ

یکبار در نظر اولیه گفتم که انها مسلم خودرا برترین میدانند وهمانطورکه ما این انتقادات را بر نمی تابیم انها نیز همین احساس را دارند پس بهتراست مطابق گفته ی بزرگان عیسی به دین خود موسی به دین خود شما مطمئن باشید هرچه قدر علیه بهاییت تبلیغ کنید انها سرسخت تر می شوند واین گونه مباحث خود با عث تفرقه افکنی بین اقوام وادیان ملت ایران می شود که شما خیلی نگران ان هستید .

Pedro یکشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:02 ب.ظ

دوست محترم، متشکر از جواب شما
اجازه بفرمائید که بنده هم جمله کوتاهی بسک شما بنویسم۰
" ایا شما این حقیقت را انکار میکنید که ایت الله خمینی بدامان استکبار جهانی (فرانسوی ها) پناه برد و بعد بکمک استکبار جهانی (انگستان ، فرانسه و امریکا) با احترام به ایران روانه شد تا خدمت به استکبار کند"۰ حالا به استناد جواب شما در کامنت قبلی : "چرا ایرانی های دیگر شامل همچین لطفی از طرف استکبار جهانی نشدند"۰
دوست خوب من در خانه گرم خود و روی صندلی جلوی کمپیو تر نشستن و تخیلات واهی دیگران را بعنوان حقیقت در باور خود جولان دادن، دلیل بیان حقانیت نیست۰ مگر حضرت رسول نفرمودند کن با چشم خود ببین وبا گوش خود بشنو و بعد باور کن۰ بنده از این قضاوت بعضی از دوستان مسلمان که از نوشته ه های دیگران سرچشمه میگیرد در تعجبم۰ بنده بیش از ۴۰ سال است که با بهائیان معاشرم و در میان انها بزرگ شده ام بدون اینکه چیزی از انها دیده باشد که با عقاید شما و دیگر تهمت زنان هماهنگ باشد۰
شما در کامت قبل فرمودید :"...متاسفانه بیت العدل با بیانیه های فریبکارانه و فضای مجازی و رسانه های دیداری و شنیداری خود و حامیان خارجی و داخلیش همواره در مسیر شست و شوی مغزی بهائیان حرکت کرده است.همین جریان شست و شوی مغزی متاسفانه در محفلها و ضیافتهای ملی و محلی در داخل کشور نیز دیده می شود که در خانه ها به طور مخفیانه تشکیل می شود که هدفی جز ترویج این خرافات و آموزه های انحرافی ندارد...".
چرا بنده که بین انها هستم این شستشوی مغزی را نمی بینم اما شما با خواندن اراجیف دیگران، پشت کمپیو تر خودتان انرا می بینید؟
حقیقت را بفر مائید چه کسی در این اینجا شستشوی مغزی داده شده است۰
حالا که شما شستشوی مغزی نشده اید بفرمائید که ان "...خرافات و آموزه های انحرافی ..." کدام هستند؟
از جواب شما قبلا اظهار تشکر میکنم۰
شما مینویسید "...ما از عملکرد شما و جلساتی که مخفیانه در منازل تشکیل می دهید و راههای گسترش بهائیت و چگونگی ترویج و آلوده کردن نوجوانان و جوانان به این فرقه ضاله را بررسی می کنید به خوبی مطلعیم.برای ملت هفتاد میلیونی ایران کاری ندارد که در چشمی بر هم زدن تمام سیصد هزار بهائی ساکن ایران را کاملا حذف و برای همیشه خاموش کنند.اما چرا این ملت این کار را نمی کند دلیلش این است که ما به آزادی معتقدیمُ ..."۰
خدمت شما عرض کنم که ملت ایران بهائیان را هرگز معدوم نخواهد کرد چون دیگر فریب اوام پرستان و متعصبین ظاهرا مسلمان را نخواهد خورد۰
فریب دهنده گانی که پیش ملت رنگ باخته اند و و دین مبین اسلام را با نادانی و جهل خود بی اعتبار کرده اند۰ بخاطر رفتارهمین این عوام فریبان است که همه لعنت به پیامبر خدا میفرستند و کاریکتور چندش اوری از ان پیامبر خدا درست میکنند۰
دوست شما
پدرو

با عرض سلام به شما دوست گرانقدر
مطلب ارسالی شما دارای چند مبحث گوناگون می باشد که بنده سعی می کنم در چند سطر به طور خیلی خلاصه به آن پاسخگو باشم:
در مورد بحث آیت اله خمینی که مطرح کرده اید توجه کنید اینجا وبلاگ تاریخچه بهائیت می باشد نه وبلاگ انقلاب یا وبلاگ امام یا غیره اما با این حال پاسخ شما را می دهم:ببینید ایشان با پاسپورت ایرانی به عنوان یک مسافر وارد فرانسه شد اگر ما هم در آن روزگار بودیم میتوانستیم به فرانسه برویم و اقامت داشته باشیم،این عین گفته صادق طباطبائی است که صحت و سقم آن با خودش.ایشان بعد چند ماه اقامت با هواپیمایی که ایرانیان مقیم آنجا هزینه های پرواز و بیمه آن را متقبل کرده بودند به ایران بازگشت.آیا ایشان در طی مدت اقامت در فرانسه از پرزیدنت ژیزکاردیستان رئیس جمهور وقت فرانسه نشان دولتی دریافت کرد؟! اینکه در پشت پرده چه مسائلی وجود داشته یا نداشته این را خدا می داند و سند مبرهنی برای اثبات ادعاهای برخی افراد در دسترس ما نیست.ولی در مورد عبدالبهاء اینطور نیست و این اسناد کاملا موجود و در دسترس است که نمونه بارزش همان عکسی است که در صفحه اول این وبلاگ وجود دارد.اتفاقا فرانسه در جریان جنگ ایران و عراق قاطعانه از صدام حمایت کرد که یک نمونه از این حمایتها ارسال هواپیماهای میراژ اف 1 و 2000 وسوپر اتاندارد و نیز فروش موشکهای دقیق و مخرب اگزوست به دولت عراق بود که علیه نفتکش های ایرانی و سکوهای نفتی ما به خصوص در ترمینالهای نفتی جزیره خارک استفاده شد.
اتفاقا دولت فرانسه خیلی زود پذیرای شاهپور بختیار آخرین نخست وزیر شاه و بنی صدر و در نهایت خانواده پهلوی شد که این اتفاق نیز خلاف ادعای شما را ثابت می کند.
در مورد بیانیه های بیت العدل نیز همان طور که گفته ام این بیانیه ها کاملا سیاسی است .چه طور می شود که این نهاد به اصطلاح جهانی و طرفدار تمام انسانهای عالم بارها علیه حکومت جمهوری اسلامی به علل متعدد از جمله حقوق بشر موضع گیری می کند اما یک بار هم نمی شود که علیه دولت اسرائیل بایت جنایاتش یک موضع گیری کوچک داشته باشد.آیا دلیلش هم پیاله بودن با صهیونستها نیست.آیا این حقیقت را هم انکار می کنید؟!
در مورد جلسات هفتگی بهائی ها هم باید بگویم که اتفاقا یک بهائی برای من صحبت می کرد که از حضور در این جلسات خسته شده ام چون می آیند یک سری حرفهای نخ نما شده را دائم تکرار می کنند.یک نفر یک سری حرف های پوچ را به زبان می آورد و بقیه باید دست بزنیم و بگیم احسنت و هر هفته همین طور تکرار می شود.
در مورد حدیثی که از پیامبر(ص) نقل کرده اید نیز با شما هم عقیده ام .اتفاقا چون پی به حقیقت رهبران بهائی برده ام این وبلاگ را منتشر کرده ام تا دیگرانی که وارد فضای مجازی می شوند و کلمه بهائیت را سرچ می کنند بتوانند وارد این وبلاگ شده و با حقیقت آشنا شوند.چون با چشم خودم عکس دریافت لقب sir را دیده ام ،عکسی که دوست و دشمن بر آن صحه می گذارند و صحت آن را تایید می کنند.
در مورد پاراگراف پایانی پیام شما باید بگویم که با آن موافقم و باید این نکته را ذکر کنم که بله درست است که ملت ایران بهائیان را معدوم نخواهند کرد که دلیل آن هم عزت بالا و شعور و شرف و انسانیت عمیق این ملت بزرگ است.
ضمنا این مطلب را قبول دارم که عده ای تندرو و منحرف به اسم اسلام در حال مخدوش کردن و نشان دادن چهره دیگری از دین مبین اسلام هستند که نمونه بارزش القاعده،طالبان و برخی گروههای دیگر میباشد که بعضا در ایران هم فعالیتهایی دارند.
موفق و موید باشید

Pedro سه‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:36 ب.ظ

دوست محترم
نامۀ سرگشاده گروهی از دانشگاهیان، نویسندگان، هنرمندان،
روزنامه نگاران و فعالان ایرانی در سراسر جهان،
به جامعه بهایی گویای مطلبی ناگفتنی آست۰
که متن ان چنین است:
"ما شرمگینیم!
یک و نیم قرن سرکوب و سکوت کافیست!
به نام نیکی و زیبایی، به نام انسان و به نام آزادی
به عنوان انسان ایرانی، از آنچه طی یک و نیم قرن گذشته در ایران، در حق شما بهاییان روا شده است، ما شرمگینیم
ما بر این باوریم که هر ایرانی باید بتواند "بی هیچگونه تمایزی، بویژه از حیث نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، دین، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر،" و همچنین منشاء قومی یا "اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر از تمام حقوق و همه آزادی های ذکر شده" در منشور جهانی حقوق بشر بهره مند شود، اما بهاییان ایران از اولین روزهای ظهور آیین بهائیت، تا به امروزبه خاطر باورهای دینی خود از بسیاری از حقوق انسانی محروم بوده اند.
بنا به شواهد و مستندات تاریخی، ازابتدای شکل گیری آئین بابی و سپس بهائی در ایران، هزاران تن، تنها به دلیل این باورهای دینی خود، به تیغ تعصب و خرافه به قتل رسیده اند. تنها در نخستین دهه میلاد این آیین، نزدیک به بیست هزار تن از وابستگان آن در شهرهای مختلف ایران به قتل رسیدند.
ما شرمگینیم از اینکه در آن دوران صدایی در مخالفت با این کشتار بربرمنشانه ثبت نشده است و
ما شرمگینیم از اینکه تا به امروز نیز صداها در محکومیت این جنایت هولناک جسته و گریخته و نارسا بوده است.
ما شرمگینیم از اینکه علاوه بر سرکوب شدید نخستین دهه های حضور بهاییان، در صد سال گذشته نیز، این گروه از هموطنان ما مورد حمله های ادواری قرار گرفته، منازل و محل کار آنها به آتش کشیده و تخریب شده و به جان و مال و ناموس آنها تجاوز شده اما جامعه روشنفکری ایران در مقابل این فاجعه خاموش مانده است.
ما شرمگینیم از اینکه طی سی سال گذشته قتل بهاییان، تنها به جرم باورهای دینی شان شکل قانونی به خود گرفته و بیش از دویست بهایی به قتل رسیده اند و
ما شرمگینیم از اینکه گروهی از روشنفکران فشار علیه بهاییان را تئوریزه کرده اند.
ما شرمگینیم از سکوت خود در مقابل اینکه بسیاری از سالمندان بهایی پس از ده ها سال خدمت به ایران، از دریافت حقوق بازنشستگی محروم هستند.
ما شرمگینیم از خاموشی خود در مقابل اینکه هزاران جوان بهایی، به دلیل باورهای دینی خود و صداقت در بیان این اعتقادات، از امکان تحصیل در دانشگاه ها و مدارس آموزش عالی ایران محروم هستند.
ما شرمگینیم از سکوت خود در مقابل اینکه کودکان بهایی به دلیل باورهای دینی والدین خود، در مدارس و معابر مورد تحقیر قرار می گیرند.

ما شرمگینیم از خاموشی خود در مقابل این واقعیت دردناک که در میهن ما فشار و تحقیر علیه بهاییان به طور سیستماتیک اعمال می شود، تعدادی فقط به خاطر این باور دینی در زندان به سر می برند و خانه ها و محل کار آنها مورد حمله و تخریب قرارمی گیرد و گاه حتی آرامگاه های مردگان این گروه از هموطنان ما از تعرض به دور نمی ماند.
ما شرمگینیم از سکوت خود در برابر سیاهه طولانی، اندوه بار و دهشتناکِ حق کشی های نهادینه شده در قوانین کشور ما علیه بهاییان، و بی عدالتی ها و فشارهای دستگاه های رسمی و غیررسمی در مورد این گروه از هموطنان
ما شرمگینیم به دلیل اعمال جنایت ها و بی عدالتی ها و ما شرمگینیم به دلیل سکوت خود در برابر این اعمال.
ما امضا کنندگان این نوشته، از شما بهاییان، بویژه از قربانیان جنایت ها علیه بهاییان ایران، پوزش می خواهیم.
ما بیش از این دربرابر بی عدالتی در مورد شما سکوت نمی کنیم.
ما در راه رسیدن به حقوق انسانی تصریح شده در منشور جهانی حقوق بشر در کنار شما می ایستیم.
باشد تا عشق و آگاهی را جایگزین نفرت و جهل کنیم."
دوست خوب من، کاش ما ملت ایران فریب این متعصبین زورگو و دروغ گو را نمی خوردیم که سعی میکنند بهائیان را که جزو همان ملت هستند، از ملت جدا کنند.
انها باسم ملت با پتک تهمت بسر بهائیان میکوبند۰ بهائیانی که جرمی مرتکب نشده و ملتی که به سوء نیت این متعصبین پی برده و به انها پشت کرده است۰ برای همین است که باسم ملت بجان ملت افتاده اند۰
موفق باشید

با عرض سلام مجدد
نامه ای را که شما در این پست ارسال کرده اید بنده سال گذشته مطالعه کردم.این نامه به هیچ وجه درباره اصل بهائیت موضع گیری نکرده است بلکه به مسئله حقوق بشر و نحوه برخورد با بهائی ها از گذشته تا به امروز اشاره کرده و موضع گیری نموده است ای کاش این روشنفکران نامه ای هم برای دولت انگلستان ارسال می کردند و از این دولت بابت سالهای طولانی توطئه بر ضد ملت شریف ایران گله می کردند.این وبلاگ به طور تخصصی درباره تاریخچه بهائیت می باشد و بنده قصد ندارم فضای این وبلاگ را سیاسی کنم چون موضوع این وبلاگ صرفا" بحث تاریخی بوده وبنده به بهائیهایی که امروز در این کشور زندگی می کنند کاری ندارم در حالی که می بینید خیلی از خوانندگان این وبلاگ در نظر ارسالی خود خواهان برخورد قاطع با بهائیهای ایران شده اند.در این وبلاگ بهائیت را بررسی می کنیم نه زندگی امروز شهروندان بهائی در ایران که اگر شما علاقه مند به صحبت راجع به این موضوع هستید می توانید وبلاگی راجع به این موضوع ایجاد کنید و بنده آماده تبادل لینک با شما هستم. در پاسخ به این نامه به طور خلاصه می گویم که به شخصه و با توجه به آموزه های شرعی و ملی خودم معتقدم که هر کسی که ایرانی است و شهروند این کشور محسوب می شود باید حتما" از حقوق شهروندی برخوردار باشد.ولی این به این مفهوم نیست که بنده چشمم را روی حقایق تاریخی بهائیت ببندم و عملکرد سیاه رهبران آن و به خصوص ارتباط گرمشان با دشمنان خارجی نظیر اسرائیل و انگلیس را برای خوشایند عده ای اطلاع رسانی نکنم.
موفق و موید باشید

حقیقت چهارشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:05 ب.ظ

اقای پدرو خیلی تاثیر گذار و تاثر برانگیز بود. ارزو میکنم روزی برسد در جهان که هیچ کس با دین و عقیده ی دیگری به مخالفت نپردازد و همه در ارامش در کنار هم زندگی کنند

موافقم.توجه بفرمایید که هدف این وبلاگ به هیچ وجه تفتیش عقاید نیست و بنده هیچ گونه خصومت و کینه ای از هموطنان بهائی که امروز در کشور ما یا در خارج از ایران زندگی می کنند در دل ندارم اما این موضوع مانع از این نمی شود که حقایق زندگی رهبران بهائی از آغاز شکل گیری این فرقه نیز مخفی نگهداشته شود و آن رابیان نکنیم چرا که اگر چنین کنیم خیانت به نسل جوان کرده ام که ممکن است در مسیر تبلیغات سوء قرار گرفته و در دامان این تله های استعماری قرار بگیرند.ما حقیقت را منتشر می کنیم این بر عهده خوانندگان است که خود قضاوت کنند.
از حسن توجه شما متشکرم

Pedro پنج‌شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:58 ق.ظ

دوست خوب من
ضربه زدن بیک جامعه و یا گروهی و یا بیک اعتقادی با تحریف نوشته ها و اعمال گذشته ان جامعه و یا گروه، همراه میشود و در عین حال روپوش گذاشتن برروی رفتار و برخورد ناعادلانه خود بر علیه انها الزامی میشود۰
در زمان قدیم اجداد ما بی محابا بیان میکردند که کشتار بهائیان بخاطر بهائی بودن انهاست۰ اما امروزه بخاطر سرزنش کشور های متمدن باستناد حقوق بشر، این امکان را از انها میگیرد که اعتراف کنند که کشتار انها بخاطر بهائی بودن انهاست۰
این بیمروتان تو جیه رفتار غیر انسانی خود را در تحریف حقایق می بینند۰ برای همین مانع انتشار کتب دیانت بهائی، و مانع دفاع بهائیان در رادیو، تلویزون و روزنامه ها میشوند۰ بعبارت دیگر ملت را انطور که خو صلاح میدانند "هدایت" میکنند۰
در زمان قدیم برای "خدمت " باسلام انها بدن انها را سوراخ سوراخ میکردند و بعد توی هر سوراخی یک شمع روشن میگذاشتند و در تاریکی شب انها را برای عبرت دیگران در خیابانها میگرداندند و یا شیر سماور را توی دهن طفل شیر خوار گذاشته و اب جوش را توی حلقش ریختند و امیدوار بودند که با این اعمال "نیک"خود به بهشت بروند۰ امرزه تحریف حقایق کرده و با امکا ناتی که دارند جعل سند میکنند همانطور که در سا یت شما دیده میشود۰ یعنی اعمال انسانی را با عکسی که حقیقت دارد غیر انسانی جلوه میدهند۰ در این باره میفرماید:
"روزگاری بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانی و از اسلام جز نامی باقی نخواهد ماند. مسجدهای آنان در آن روزگار آبادان، اما از هدایت ویران است. مسجد نشینان و سازندگان بناهای شکوهمند مساجد، بدترین مردم زمین می باشند که کانون هر فتنه و جایگاه هر گونه خطاکاری اند، هر کس از فتنه بر کنار است او را به فتنه باز گردانند، و هر کس که از فتنه عقب مانده او را به فتنه ها کشاندند، که خدای بزرگ فرماید: «به خودم سوگند، بر آنان فتنه ای بگمارم که انسان شکیبا در آن سرگردان ماند» و چنین کرده است و ما از خدا می خواهیم که از لغزش غفلت ها درگذرد."(حضرت علی(ع) ، حدیث ۳۶۹ نهج البلاغه)
موفق باشید

سلام آقای پدرو
دوست داشتم به شکل مصداقی اعتراض خود را راجع به مطالب منتشر شده من مطرح نمایید ولی می بینم که به شکل کلی معترض هستید. با این حال نکاتی را لازم می دانم که راجع به این پیام شما بیان نمایم:
1.بنده مخالف کشتار بهائیان هستم،همین طور معتقد به رعایت حقوق شهروندی ،به همین دلیل اجازه می دهم (البته بی منت) که آزادانه شما و دیگران نظر خود را راجع به مطالب من بیان کنید ودیگران هم مشاهده کنند.این راقبلا" در پست های پیشین بیان کرده ام.
2.دوباره و دوباره می گویم که دریافت نشان sir از سوی عباس افندی(عبدالبهاء) عین حقیقت است و اگر خلاف این را بگویم تحریف تاریخ شده است چرا که دوست و دشمن این واقعیت راقبول دارند،درپاسخ های قبلی مفصل راجع به این موضوع صحبت کرده ام.
3.اگر در گذشته با بهائیان بد رفتاریهایی شده است به هیچ وجه نمی تواند دلیل بر درستی اعتقادات آنها باشد.بد رفتاریها در جای خود و انحراف رهبران بهائیت نیز در جای خود قرار دارد و حائز اهمیت است و نباید این دو موضوع را باهم مخلوط نمود.
4.درباره فرمایشات حضرت علی(ع) کاملا" موافقم و اتفاقا معتقدم که دنیای اسلام امروز از چند مشکل رنج می برد یکی از این مشکلات رفتارهای منحرف و افسار گسیخته ای است که از سوی برخی از به اصطلاح مسلمانان رواج پیدا کرده است که نمونه اش القاعده،طالبان،التوحید،جندالله و ... می باشد که اتفاقا" در ایران هم فعالیتهایی دارند و خود را حق و اسلام واقعی می دانند و بقیه را منحرف.
بهائیت را هم در همین چارچوب می دانم که از دل اسلام بیرون آمده است و خود را مدعی تایید ادیان قبلی از جمله اسلام می داند اما در عمل در جهت مبارزه با آموزه های اسلامی حرکت می کند و رفتارهایی خلاف اسلام را ترویج می دهد اگر چه در مقاطعی با مقاومت مسلمانان به ناچار مجبور شده است کمی عقب نشینی کرده و اعتقادات اسلامی را تا حدی تایید نماید و البته می بینیم که به خوبی از سوی استعمارگران مورد حمایت و تقدیر قرار می گیرد.به راستی کدامین پیامبر الهی در طول تاریخ سراغ داریم که از سوی حکومتهای جبار و استعمارگر زمان خود مورد پشتیبانی و تقدیر و تشکر قرار بگیرد؟!
موفق و موید باشید

Pedro شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:37 ق.ظ

دوست خوبم
از شما تمنا دارم از مطالبی که مینویسم رنجیده نشوید۰ اولا از شما تشکر میکنم که اجازه میدهید که مطالب بنده در سایت شما درج شود۰ سئوال بنده اینست که ایا "...دریافت نشان سیر از سوی عباس افندی(عبدالبهاء) ..." نشانه خدمت باستکبار جهانی و انگلستان هست؟ این چه نوع استدلالی است؟
تا حالا هزاران نفر مفتخر بدریافت این لقب و القاب نظایر ان شده اند۰ بعقیده شما تمام انها در خدمت استعمار جهانی هستند؟ شما چقدر اسان یکی را محکوم میکنید۰ شما میفرمائید که "...اگر در گذشته با بهائیان بد رفتاریهایی شده است به هیچ وجه نمی تواند دلیل بر درستی اعتقادات آنها باشد..."
چه کسی اذیت و ازار بهائیان را دلیل حقانیت ان میداند؟ بنده هرگز همچین انتظاری را از کسی نداشته ام۰" شما میفرمائید که "...دنیای اسلام امروز از چند مشکل رنج می برد یکی از این مشکلات رفتارهای منحرف و افسار گسیخته ای است که از سوی برخی از به اصطلاح مسلمانان رواج پیدا کرده است..."
ایا میدانید که دنیای اسلام از شخص شما هم رنج میبرد؟ چون فرموده شما برخلاف جریانات تاریخ بیان شده است۰ انهائی که کمی عدالت در قلب دارند نوشته های شما را با حقایق تاریخی مقایسه کرده و چشم پوشیدن و نادیده گرفتن ظلم بر بهائیان، از طرف شما را از دیده حضرت رسول اکرم مینگرند و ان معصوم را خشن و خطاکار مینامند و باین ترتیب باعث سرافکندگی دیانت اسلام میشوید۰ در عوض، همانطور که بنده بار ها دیده ام بهائیان بدفاع از حضرت رسول پرداخته و با اثبات حقانیت ان حضرت باعث سربلندی اسلام میشوند، چون کسی که بدیانت بهائی ایمان میاورد باید حضرت رسول را بعنوان پیامبر خدا قبول کند۰ انوقت شما برای بنده شرح میدهید که بهائیان دشمن اسلام هستند؟
موفق باشید

سلام
خوشحالم که فضای اینجا به صورت مناظره در آمده است و نظرات طرفین مطرح می شودو در معرض دید دیگران است و می توانند درباره پذیرش یا عدم پذیرش آن قضاوت کنند.
1.در پاسخ به سوال اول شما که "...دریافت نشان سیر از سوی عباس افندی(عبدالبهاء) ..." نشانه خدمت باستکبار جهانی و انگلستان هست؟

ببینید در پاسخ های قبلی به طور مفصل روی این موضوع صحبت کرده ام که این جایزه به کسی تعلق می گیرد که کاری ارزشمند برای انگلستان انجام داده باشد.بله خب این جایزه به برخی دانشمندان بزرگ که اختراعات و ابداعات ارزشمند داشته اند نیز تعلق پیدا کرده است که ملیت این دانشمندان انگلیسی بوده یا تابعیت این کشور را داشته اند.ضمنا" محض اطلاع جنابعالی می گویم که هزاران نفر مفتخر به دریافت این لقب نشده اند بلکه تعدادشان خیلی کمتر است.با توجه به اینکه در پاسخ های قبلی مفصلا" راجع به این موضوع صحبت کرده ام و به نظر میرسه شما همچنان اصرار بر ادعای خود دارید این سوال را می پرسم که شما بفرمایید که انجام چه کار ارزشمندی برای انگلستان عباس افندی را مفتخر به دریافت این نشان کرد؟
2.درباره پاراگراف آخر پیام شما:
شما از کدام حقایق تاریخی سخن می گویید؟! ظلم بر بهائیان اگر اتفاق افتاده است چه ربطی به حقانیت بهائیت دارد .اگر من آدم بدی هستم چه ربطی به حضرت رسول اکرم (ص) دارد؟.مگر ما عملکرد سیاه انگلیسیها و اسرائیلیها در طول تاریخ را به گردن حضرت عیسی(ع) و حضرت موسی (ع) می اندازیم که آنها عملکرد بد من را به گردن پیامبرمان بیندازند؟!
اینگونه می گویید:... چون کسی که بدیانت بهائی ایمان میاورد باید حضرت رسول را بعنوان پیامبر خدا قبول کند۰ انوقت شما برای بنده شرح میدهید که بهائیان دشمن اسلام هستند؟
را قبول ندارم.مگر می شود انسان حضرت رسول اکرم(ص) را به عنوان پیامبر خدا بپذیرد و سپس بر خلاف آیات الهی نازل شده بر پیامبر(ص) مدعی ظهور دین و پیامبر جدید باشد؟!
موفق و موید باشید

Pedro شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:08 ق.ظ

دوست خوبم
شما در کامنت قبلی مرقوم فرمودید"...بنده هیچ گونه خصومت و کینه ای از هموطنان بهائی که امروز در کشور ما یا در خارج از ایران زندگی می کنند در دل ندارم اما این موضوع مانع از این نمی شود که حقایق زندگی رهبران بهائی از آغاز شکل گیری این فرقه نیز مخفی نگهداشته شود و آن رابیان نکنیم چرا که اگر چنین کنیم خیانت به نسل جوان کرده ام ..."
ایا شما واقعا از "حقایق زندگی رهبران بهائی " واقف هستید؟ از کجا و بچه نحوی واقف شدید؟ شما که دسترسی به انها ندارید۰ کسی میتواند خود را مسلمان بداند که بفرموده پیامبر اسلام (همانطور که قبلا عرض شد) احترام بگذارد۰ ایا این کار را کرده اید؟ یعنی با چشم خود دیده و با گوش خود شنیده اید؟ مسلما خیر۰ شما هم بمثال خیلی ها، بان چیزی که شنیده اید اطمیان کرده اید۰ یعنی برخلاف نصایح ان حضرت قضاوت کرده اید۰ ایا این نشان مسلمانیست؟
ایا "زندگی رهبران بهائی از آغاز شکل گیری این فرقه مخفی نگهداشته شده" یا شما تحقیقی در باره زندگی انها نکرده و منحصرا با گوش کوردلان از زندگی "رهبران بهائی " مطلع شدید؟
ایا گفته های کوردلان را باور کردن، و ان اراجیف را به
نسل جوان قبولاندن خیانت نیست؟
شما ازدیانت بهائی بیزارید۰ لطفا بفرمائید که این دیانت چه قوانینی اورده که باعث نفرت شما شده است؟
از پاسخ شما قبلا تشکر میکنم۰
دوست شما
پدرو

سلامی دوباره و پاسخی کوتاه
گفته اید که :.. ایا شما واقعا از "حقایق زندگی رهبران بهائی " واقف هستید؟ از کجا و بچه نحوی واقف شدید؟ شما که دسترسی به انها ندارید۰ کسی میتواند خود را مسلمان بداند که بفرموده پیامبر اسلام (همانطور که قبلا عرض شد) احترام بگذارد۰ ایا این کار را کرده اید؟ یعنی با چشم خود دیده و با گوش خود شنیده اید؟ مسلما خیر۰ شما هم بمثال خیلی ها، بان چیزی که شنیده اید اطمیان کرده اید۰ یعنی برخلاف نصایح ان حضرت قضاوت کرده اید
بله درست است. من در آن دوران نبوده ام که حقایق زندگی رهبران بهائیت را با چشم ببینم ولی مگر شما در آن دوران بوده اید؟!چه طور شد من بدی های رهبران بهائیت را ندیده ام ولی شما خوبی های آنها را دیده اید؟!
آن چیزی که بنده به آن استناد می کنم حقایق تاریخی است که دوست و دشمن بر آن صحه می گذارند.یک نمونه آن همان عکسی است که دیده اید و مفصل راجع به آن صحبت کرده ام. یک نمونه کوچک دیگر که صحت تاریخی آن را دوست و دشمن و داخلی و خارجی نقل کرده اند اینکه:
باب (اولین رهبر فرقه بهائیت) به دستور مستقیم امیر کبیر تیرباران شد.امیر کبیری که همچون ستاره ای در تاریخ ایران می درخشد و درقلب انسانها جای دارد. مگر می شود کسی دستور اعدام پیامبر خدا را صادر کند و با گذشت حدود صد و پنجاه اینقدر محبوب بوده و به عنوان قهرمان ملی در تاریخ از وی یاد شود؟!
موفق و موید باشید

Pedro یکشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 ق.ظ

دوست خوب من
در کامنت قبل به چند نکته ازاظهارات شما اشاره کردم۰ حالا به برسی بعضی از نکات دیگر در نوشته های شما میپردازم۰ بنظر بنده بحث کردن و تبادل نظر کردن با همدیگر، نشانه فرهنگی مدرن و قابل تقدیر است۰ در ادوار قدیم امکان هر گونه اظهار و نظری را از ما میگرفتند۰ اگر مطلبی بیان میشد که مطابق مراد نبود با خشونت روبرو میشدیم۰ یکی از این مطالب بهائیت بود۰ هر چه بد بود نثار بهائیان و یا مخالفین دیگر میکردند و هر چه خوب بود از ان خود میدانستند۰
مطلبی که بما نمی گفتند حقایق قضیه بود۰
با این جمله "...دوست داشتم به شکل مصداقی اعتراض خود را راجع به مطالب منتشر شده من مطرح نمایید ولی می بینم که به شکل کلی معترض هستید..." شما به بطن مطلب اشاره کردید۰
ملاحظه بفرمائید که چطور حقایق تاریخی وارونه جلوه داده شده است و بچه نحوی سوء ظن ما را متوجه انهائی کردند که جز خوشبختی بشرییت بچیز دیگری نمی اندیشند۰ حالا اگر بهائیان میگویند که پیامبر تازه ای امده (و یا صاحب زمان امده) ان بحث دیگریست۰
بیائیم و ببینیم که بها ئیان چه گفته اند که ناگهان یک شببه بلندگوی استکبار جهانی شده اند و چه چیز باعث شده که انها از کوچک و بزرگ و ریز و درشت از بچه شیر خوار گرفته تا پیر مردان ۹۰ و یا صد ساله و حتی انهائی که تا حالا از ده شان بیرون نیامده اند جاسوس شده اند؟
۱۵۰ سال قبل فقر، بیسوادی و جهل و نادانی ناشی از ان و تعصب بیجا بیداد میکرد که باعث عقب افتادگی ملت ها مخصوصا ملت بیچاره ایران شده بود۰ در همیچین زمانی بود که شخصی امد و این حرف ها را زد که قسمتی از انرا بسیار مختصر و خیلی خلاصه عرض میکنم :
"دیانت بهائی همه جوانب فردی، اجتمائی و جهانی بشریت را در نظر میگیرد. دیانت بهائی میگوید هرگز پیغمبری نگفته که دین من اخرین دین است. درست برعکس، همه پغمبران بامدن رسولانی بعد از خود اشاره کرده اند(۱). چون در هر زمانی باید دینی جدیدی با روحی سازنده جدید و تازه، انسان ها را در جهت رشد فرهنگی، اجتمائی و معنوی سوق دهد. بعبارت دیگر گفته های هر پیغمبری فقط برای مدت معینی از زندگی بشریت است.
هر پیغمبری ان مقدار از تعلیمات الهی را برای انسانها میاورد که برای انها قابل جذب بوده تا پیشرفت انها را تضمین کنند. چون همه ادیان از طرف خداوند هستند، هیچ فرقی بین انها نیست. هر دینی حاوی دو قسمت است: ١- قسمت روحانی، که دائمی است ٢ - قسمت اجتماعی، که در زمان های مختلف تغیر پذیر است.
- میگوید در موقع مکالمه، حرف های بیان شده باید مطبوع و دلنشین باشد.
- میگوید " مبغوض ترین اخلاق عیبجوئی است . باید تحرّی مدایح نفوس نمود نه تجسّس عیوب نفوس . بقدر امکان باید از عیوب چشم پوشید و از کمال نفوس بحث کنید نه از نقائص آنها ء میگوید دین و علم باید مکمل هم باشند نه مخالف همدیگر.
- میگوید که: فقط یک خدا وجود دارد. خداوند قابل رویت نیست. با هیچ کلمه ای نمیتوان ذات خداوندی را بیان کرد. خداوند را فقط بوسیله پیغمبران میتوان شناخت. خداوند خالق جهان است. خداوند با مخلوق خود یک پیمان بسته است که با ظهور هر پیغمبر جدیدی این پیمان تجدید میگردد. دین باعث پرورش روحانی و اخلاقی بشر میشود.
پیغمبران گفته های الهی را مرحله به مرحله، بسته بسطح فکر بشر، بانها تعلیم میدهند.
- بما یاد میدهد که ما، نه فقط دوستان خودمان، بلکه حتی دوشمنان خودمان را هم باید دوست داشته باشیم.
- طبق یک برنامه پیش بینی شده خداوندی، پیشرفت سطح روحانی و فرهنگی بشر مرحله به مرحله بوسیله پیغمبران اجرا میشود.
قسمت روحانی دین که باعث تربیت روحانیست و بخش اصلی و برتر دین را تشکیل میدهد، باعث تربیتی والا، و پیدایش حقیقی تمدن بشریست.
- ظهور پیغمبران متداوم است و با امدن هر پیغمبری فرهنگی نو و تمدنی نو، شروع به شکوفائی میکنند.
- قسمت غیر روحانی دین، حاوی ان چیزهائی است که بشر روزانه بان احتیاج دارد و جنبه شخصی انسان را در بر میگیرد. مثال : ء بهداشت ء تعلیم و تربیت شخصی و اجتمائی ء کار ء تغذیه ء روابط خانوادگی ء تشکیل خانواده ء ارث ء نماز و روزه ء تقویم ء و.و.
موضوعی که در دیانت بهائی تازگی دارد یکی رفتار ما با طبیعت و دیگری با حیوانات است. حضرت عبدالبها میفرمایند که انسان طبیعتا گوشت خوار نیست. ما باید نه فقط بحیوانات مهربان باشیم بلکه باید بتدریج دست از گوشت خوردن هم برداریم و بعدا منحصرا از گیاهان تغذیه کنیم.
مآنسان ها مرحله بمرحله رشت کرده ایم یعنی قبلا بشکل فامیل زندگی میکردیم تا اینکه رشد فکری و احتیاج، ما را واداشت که بشکل قبیله دور هم جمع شویم بعد کشور و ملت بوجود امد. اگر بتاریخ نگاه کنیم خواهیم دید که رو آوردن به مرحله بعدی رشد، همیشه بامقاومت های خونینی همراه بوده است. چون هیچ کسی حاضر نبود که بنفع عموم مردم، از قدرت و حاکمیت و ثروت انحصاری خود دست بردارد. حالا ما در استانه مرحله بعدی رشد، یعنی وحدت عالم انسانی قرار گرفته ایم.
- در روی کره زمین صلح بدون وحدت ادیان، امکان پذیر نخواهد بود و همچنین باید همه کشور های روی زمین، با وجود فرهنگ و اداب و رسوم مختلف بشکل یک کشور اداره شوند.
- هر کس اختیار دارد دینش را بعد از تحری حقیقت، بمیل خودش انتخاب کند.
- دست برداشتن از هر نوع خشونت.
- معادن و امکانات سراسر عالم باید برای رفاع حال همه مردم کره زمین مورد استفاده قرار گیرد.
- برای رسیدگی بامور مردم کره زمین باید دولتی با نمایندگان همه کشور ها، در پایتختی (که انرا پایتخت کره زمین میتوان نامید)، تشکیل شود. (همانطور که میبنیم اروپائیان لزوم همچین وحدتی را شناخته اند. و بتدریج کشورهای جدیدی بجامعه اروپائیان می پیوندند)
- انتخاب یک زبان بین المللی.
- تشکیل یک ارتش مشترک برای برقراری نظم و ارامش در سراسر دنیا.
- تشکیل یک دادگاه بین المللی.
- تشکیل ارتباطات سریع بین همه کشور ها(مثل اینترنت)، بنحوی که همه بتوانند بدون مانع بین مرزی با هم رابطه داشته باشند.
- وحدت ادیان: دین بهائی میگوید اگر چه ادیان اسمهای مختلفی دارند اما در حقیقت یکی هستند. بنابراین همه ادیان باید متحد شده ویکی شوند.
- ایجاد مطبوعات بین المللی، و اظهار نظر ازاد در ان.
- ازادی بیان. (در همچین دنیای متحدی احتیاجی بجهاد نخواهد بود، یعنی لغو جهاد)
- محدودیت در انباشتن ثروت بیش از حد واز بین بردن فقر.
- تعلیمات اجباری همگانی.
- تساوی حقوق زن و مرد.
- یکسان کردن اندازهای بین المللی(مثل وزن، متر و حجم )
- پول واحد بین المللی.و.و.و.
چون:
" همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار ".

- بهائیان بزندگی بعد از مرگ ایمان دارند ."
دوست عزیز، اگر خوب دقت کنیم بسیاری از نکات نامبرده اجرا شده و یا در حال اجرا هستند۰ چگونه ممکن است که این نکات نامبرده شده بعنوان ضد اسلام، ضد امنیت ملی، جاسوسی و همکاری با استعماگران تعبیر شود؟
۱۵۰ سال قبل موقعیکه بهائیان در ایران مدارس ساختند با مخالفت علمای اسلام روبرو شد۰ انزمان انها بر این عقیده بودند که تنها خواندن و یاد گرفتن قران کافیست۰ چون در مدرسه همه کافر شده و این عمل ضد اسلامیست۰ برای همین بیش از نود و نه در صد از ملت را در بیسوادی محض قرار دادند۰ این جمله ضد اسلامی بودن بهائیان از همان زمان مانده است۰ انها بمدارس هجوم برده میز وصندلی را شکسته و انها را بدور می انداختند و ان بهائیانی که با تعلیم و تربیت و سواد اموزی کودکان، این اعمال "ضد اسلامی" را مرتکب شده بودند روانه زندان میشدند۰ بعد ها که حضرات روحانیون به اهمیت سوآد اموزی واقف شدند مخفیانه فرزندان خود را برای تحصیل بفرنگ میفرستادند۰
امروزه مدرسه رفتن در ایران جزو واجبات است۰ اما بهائیان را که از صد و پنجاه سال پیش تعلیم و تربیت را واجب میدانستند از رفتن به داشگاه ها ممنوع کرده اند۰
امروزه مرز ها بین کشور های اروپائی برداشته شده است۰ این امر هر چند زمانی توسعه میابد۰ شاید طولی نکشد که مرز ها، بین همه کشور های جهان برداشته و رفت امد ازاد کشته و باین ترتیب یکی دیگر از قوانین دیگر بهائی بمورد اجرا در اید۰ وحدت ادیان( یکی از اهداف دیانت بهائی) ، که همه ادیان از یک خدای واحد هستند و همه یکی هستند، هنوز در کنکره جهانی ادیان رسوخ نکرده است۰ بغیر از بها ئیان، فقط مسلمین هستند که ادیان گذشته را برسمیت شناخته اما انها را در درجه پائینتر پنداشته و دیانت بهائی اصلا قبول نمیکنند۰ اما امید بر انست که افکار تازه دیانت بهائی در آین باره کمک موثری در کنکره اینده داشته باشد۰

1- سوره الاعراف:35 :
اى فرزندان آدم! اگر رسولانى از خود شما به سراغتان بیایند که آیات مرا براى شما بازگو کنند، کسانى که پرهیزگارى پیشه کنند
و عمل صالح انجام دهند ، نه ترسى بر آنهاست و نه غمناک مى شوند.

موفق باشید

سلام دوست عزیز
گفته اید که:
...در همیچین زمانی بود که شخصی امد و این حرف ها را زد که قسمتی از انرا بسیار مختصر و خیلی خلاصه عرض میکنم ...
پس چون یکی آمد وحرفهای قشنگی زد و مدعی پیامبری خدا شد باید همه حرفش را قبول کنند و پیامبریش از جانب خدا رابپذیرند و آیات قرآن از جمله آیات مربوط به خاتمیت حضرت رسول(ص) را منقضی شده بدانند و بعد در کمال تعجب مدعی شوند که ما قرآن را قبول داریم!
پس با این وضعیت من هم می توانم ادعای پیامبری خدا را داشته باشم !فقط کافی است از هرآنچه نیکی و خوبی است صحبت کنم و انسانهای عالم را به آنچه خوبی و زیبایی است فرا بخوانم و کتاب بنویسم و مدعی شوم که مطالب این کتاب آیاتی است که از جانب خدا بر قلبم نازل شده است!!!
این حرفهای قشنگی که شما در این چند سطر آورده اید تماما" در اسلام هست که 1400 سال پیش آمده است و بیان آن از سوی رهبران بهائیت صرفا" برای جذب بیشترو بیشتر مرید بوده است و حرف تازه ای نیست.
درباره آیه ای از قرآن که ذکر کرده اید:
.. اى فرزندان آدم! اگر رسولانى از خود شما به سراغتان بیایند که آیات مرا براى شما بازگو کنند،
اتفاقا آنهایی که تحت عنوان بهائیت مدعی پیامبری شدند بر خلاف حرف آیات قرآن از جمله آیات مربوط به خاتمیت پیامبر(ص) و همین طور آیه 19 سوره آل عمران که خداوند میفرماید :" دین نزد خدا اسلام است" را زیر سوال بردند و مدعی دین تازه ای شدند
موفق و موید باشید

حقیقت یکشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:44 ب.ظ

اقای پدرو از مطالب شما خیلی استفاده کردم به خصوص از وحدت ادیان وازادی بیان

Pedro سه‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:52 ق.ظ

دوست خوبم
حضرت بهآلله نیامده اند که چند تا حرف قشنگ بزنند و ما هم انرا فورا قبول کنیم۰ این فرمایشات شما بنده را بیاد روزهای بعثت حضرت رسول اکرم می اندازد ۰ به حضرت رسول ایراد میگرفتند که تو همه گفته های خودت را از کتب ادیان گذشته اقتباس کردی و بمثال یک شعر قشنگ تحویل ما میدهی که بعله خداوند بتو وحی داده است۰ باین ترتیب ان پیامبر خدا را گمراه کننده امت پیامبران گذشته میدانستند۰ تاریخ این بار هم برای چندمین بار تکرار شده است۰ همان ایراد گیری ها، همان سرزنش ها، همان تهمت ها و بمثال همان زمان های گذشته امت دین جدید را نجس شمردن۰ بدون اینکه از پیامبر جدید مطلبی بدانند، در زمان ظهور پیامبر جدید مردم عقاید روحانیون زمانرا قبول کرده و از شناختن پیامبر جدید باز ماندند۰
بنده که کوچک بودم بارها از روحانیون میشنیدم که" ...امده است که، مسلمان واقعی انکسیت که اگر صدای قائم را شنید بطرفش بشتابد و او را یاری دهد" ۰
ان روز امد ۰ صدای انحضرت هم بلند شد اما روحانیون ان حضرت و امتش را بزنجیر بستند ۰ بدون انکه بپرسند که در دل چه دارد، ان فرستاده خدا را بمرگ محکوم کردند۰ انها بر سر ان حضرت همان بلا ها را اوردند که در کتب کافی بوسیله جابر در لوح فاطمه بیان شده است۰ وقتیکه شما دوست خوبم از حرفهای قشنگ در دیانت بهائی مینویسید نشان دهنده انست که بدون تحقیق متن دیانت بهائی، تصمیم خود در رد ادعای دیانت بهائی را گرفته اید۰
ایا میدانید که در دیانت بهائی خیلی مطالب قشنگتری هم هستند که هنوز خیلی ها نمیدانند؟
این ها منحصرا حرفهای قشنگ نیستند۰ این حرفهای قشننگ قابل اجرا هستند۰ تا دنیا ان دنیائی شود که در همه کتب مقدسه در باره ان صحبت شده است۰ دنیائی که ببر و میش پیش هم چرا کنند۰ دنیائیکه در کتاب مقدس عهد قدیم از ان یاد شده است که یکی از انبیاء اروز میکند که اگر چند لحظه ای هم که شد انرا ببیندد۰
بنابراین باین نتیجه میرسیم که هیچکدام از مطالب نوشته شده در این سایت بر علیه دیانت بهائی حقیقت ندارد۰
شما بیان نفرمودید که چطور ممکن است که بهائیان با این، بقول شما حرف های قشنگ، برده استعمار گران شده باشند؟ جاسوسی انها را با توجه به این حرفهای قشننگ چگونه توجیح میکنید؟
دلم درد میگیرد وقتی می بینم که چطور با مظلوم نمائی و باسم حفظ صیانت اسلام ملتی را بخاک و خون میکشند۰
در ان زمان درحدود چهارصد تن از روحانیون بلند پایه اسلام که به بزرگی ان حضرت پی برده بودند، بایستی جان شیرین خود را بخاطر ایمان اوردن بموعود اسلام از دست میدادند۰ امروزه هنوز که هنوزه امت انحضرت اسیره دست اهل ظلم است۰
شما میفرمائید "...پس چون یکی آمد وحرفهای قشنگی زد و مدعی پیامبری خدا شد باید همه حرفش را قبول کنند و پیامبریش از جانب خدا رابپذیرند و آیات قرآن از جمله آیات مربوط به خاتمیت حضرت رسول(ص) را منقضی شده بدانند و بعد در کمال تعجب مدعی شوند که ما قرآن را قبول داریم!..."
بنده قبلا عرض کردم که ادیان در حقیقت یکی هستند ، فقط اسمهای مختلفی دارند۰ هر دین شامل دو قسمت است ۰ قسمت روحانی دین ابدیست۰ مثلا ده فرمان حضرت موسی یک قسمت جدا نشدنی از ادیان مسحییت، اسلام و بهائی میباشد۰ ان قسمت از ادیان که قابل تغییر است قسمت غیر روحانی دین اسث۰ مثلا حضرت مسیح "سبت" و قانون "طلاق" حضرت موسی را لغو کردند۰ همانطور که حضرت علی در یک نوحه فرمودند، حضرت رسول یک سری از قوانین اسلام را جاگزین قوانین(غیر روحانی) دین مسیح کردند۰ در دین بهائی هم این عمل اجرا شد۰ با وجود لغو قوانین حضرت مسیح توسط حضرت رسول، مسلمانان به حضرت مسیح ایمان دارند، همانطور که بهائیان به حضرت رسول ایمان دارند۰
شما میفرمائید "...این حرفهای قشنگی که شما در این چند سطر آورده اید تماما" در اسلام هست که ۱۴۰۰ سال پیش آمده است و بیان آن از سوی رهبران بهائیت صرفا" برای جذب بیشترو بیشتر مرید بوده است و حرف تازه ای نیست..."
بیائیم با چند مثال صحت این حرفهای شما را برسی کنیم ۰
۱- تساوی حقوق زن و مرد:
در اسلام زن بدون اجازه شوهر حق مسافرت ندارد۰
شهادت سه زن برابر شهادت یک مرد است۰
و۰و۰و۰
وحدت عالم انسانی :
درست است که هد ف نهائی همه پیامبران نزدیک کردن قلب انسان ها بهمد یگر است اما وحدت عالم انسانی فقط با امکانات امروزه قابل اجراست۰ چون در زمان حضرت رسول این وحدت با اسب و ارابه و صدای شیپور و علامت دادن با دود، برای انتقال اخبار قابل اجرا نبود۰
هر کس اختیار دارد دینش را بعد از تحری حقیقت، بمیل خودش انتخاب کند:
اگر در دیانت اسلام هر کس دین دیگری را انتخاب کند باید چوبه دار را هم ببوسد۰
دست برداشتن از هر نوع خشونت:

جای هیچ تردید نیست که نتنها بین مسلمین و سایر ادیان، (امروزه با دیانت بهائی) حتی بین فرقه های اسلام مثل سنی وشیعه (جنگ بین ایران و عراق)، جنگ بی رحمانه ای در جریان بود و هنوز هم هست. دین یکی از بیرحمانه ترین ابزار کشت و کشتار در دست روحانیت بوده است ۰ حضرت عبدالبهامیفرماید:"... چنانکه حتی دین که برای وحدت آدمیان آمده ، اگر سبب اختلاف و جدال شود، بی دینی از آن بهتراست." ۰
ازادی بیان:
در این باره صحبت بسیار زیاد است۰
فکر میکنم که یک مثال کافیست۰
اگر کسی به پیامبر اسلام توهین کند، مجازات او مرگ است۰ اما اگر کسی به شارع دیانت بهائی توهین کند، بهائیان دلخور میشوند، اما بخاطر ازادی بیان پیگرد قانونی ندارد۰
از باقی نکات صرفنظر میشود۰
شما ملاحظه میفر مائید که برخلاف فرموده شما در ۱۴۰۰ سال قبل این حرفهای قشنگ بیان نشده اند۰
شما میفرمائید "...پس با این وضعیت من هم می توانم ادعای پیامبری خدا را داشته باشم !فقط کافی است از هرآنچه نیکی و خوبی است صحبت کنم و انسانهای عالم را به آنچه خوبی و زیبایی است فرا بخوانم و کتاب بنویسم و مدعی شوم که مطالب این کتاب آیاتی است که از جانب خدا بر قلبم نازل شده است!!! ..."
دوست خوب من، مسلم است که شما و بنده هم میتوانیم ادعای پیامبری کنیم اما کلام ما چون از طرف خداوند نیست، بمانند درختی که اب و نور خورشید نمی بیند، نفوذی نخواهد داشت۰ فکر میکنم که برای شما سوء تفاهمی پیش امده است که همچین جمله ای را مینویسید۰ ملاحظه بفرمائید که هر دینی چهار فصل دارد. فصل بهار، تابستان، پائز و زمستان۰ ظهور هر پیغمبر با قوانیین روحانی جدید ، با تابیدن نور جانبخش خورشید و باران رحمت بهاری قابل مقایسه است که باعث گرم و سر سبز شدن دلهای پژمرده انسان ها میشود. عطر بهاری هر دین باعث فرح قلبها میشود. در تابستانشان میوهای مطبوع تعلیمات الهی ادیان ، باعث اسودگی خیال وصلح صفا شده و دلها را باطراوت وبهم نزدیک میکنند.این باعث شکوفان شدن و رشد تمدن در این زمان است. بعد از تابستان پائیز دین فرا میرسد.
باد های سمی اختلافات شروع بوزیدن میکنند وان باعث مسمومیت اذهان عمومی میشود. و در زمستان ادیان، کشت و کشتار ، دوروئی و بیعدالتی ، عقب افتادن از تمدن و تعصب بیجا فرا میرسد که الان ما انرا در دنیای اسلام میبینم.
اسلامی که مثل یک کوه یخ عظیم به کوهای یخی کوچکتری شکافته شده است.
مثل (سنی ، شیعه ، وهابی ، اسماعیلی، هفت امامی ، علی اللهی ، و بیش از سیصد پنجاه کوه یخ دیگر)
روی این کوه های یخ همانطور که میبینیم دیگر گل محبت نخواهد روئید۰ چون نور شمس محمدی دیگر بقلب ها نمی تابد، تا یخ منجمد شده قلب ها را مملو از گلهای محبت نماید۰ برای همین است که:"...اگر از هرآنچه نیکی و خوبی است صحبت کنیم و انسانهای عالم را به آنچه خوبی و زیبایی است فرا بخوانیم و کتاب بنویسیم و مدعی شویم که مطالب این کتاب آیاتی است که از جانب خدا بر قلبم نازل شده است!!! ..." در دل کسی ان نفوذ حرفهای فرستادگان خدا را نخواهد داشت۰ این کار را روحانیون هم میکنند که نتیجه ای بجز تفرقه و بی عدالتی و جنگ و جدال نداشته است۰
ما نباید یک مطلب را فراموش کنیم که گفته های فرستادگان خدا مانند داروئی هائی شفا بخش هستند که برای همان دوران معین تجویز میشوند۰
پیغمبران همانند پزشکان الهی هستند و دارو هائی برای بشریت میاورند که مورد احتیاج است. یعنی هر زمانی دردی دیگر و هر دردی بداروئی دیگر احتیاج درد. موضوعی که حقیقت ان برای ما تلخ است ،همین است. شما تنها فردی نیستید که در مقابل همچین حقیقت تلخی قرار گرفته است و ان هم نتیجه علاقه بیش از حد شما بدیانت اسلام است. امت ادیان قبل هم بخاطر همین علا قه بیش از حد بدیانت خود ، از لقای شمس محمدی بی نسیب مانده اند.
اما یک موضوع دیگر را هم نباید فراموش کنیم. داروئی که زمان مصرف ان گذشته باشد، بسم تبدیل میشود. اگر این دارو به بیماری، تجویز شود بجای شفا دادن، بیمار را هلاک خواهد کرد. قوانین غیر روحانی پیغمبران هم برای بشر، همان اثرات داروی کهنه را دارند. باوجود اینکه خود پیغمبر( پزشک روحانی) امر میفرماید که این دارو پس از مدتی اثرش(شفا دادن) را از دست میدهد و باید بوسیله" قائم" ( پزشک روحانی بعد) عوض شود، ما مخالفت میکنیم. معلوم است که اگر این دارو عوض نشود، باعث مریض شدن جامعه خواهد شد۰ چون هر داروئی یک تاریخ مصرف دارد. اما مشکل ما اینجا ، شناختن ان پیغمبر(پزشک روحانی) میباشد. مسلمانان نه تنها پیغمبر(پزشک روحانی) جدید را قبول ندارند و بامت او ظلم میکنند، بلکه با مصرف داروی ١٤٠٠ قبل، باعث بیماری جامعه هم شده اند. وقتی که مردم از مصرف داروی قدیمی خود داری میکنند، حاکمان جامعه، انها را مجبور به مصرف ان داروها کهنه میکنند. باین ترتیب زمینه شورش و بلوا و کشت و کشتار را فراهم کرده و این نا امنی را هم بگردن دیگران میاندازند(چه کسی هم بهتر از بهائیان). وقتی قائم بیاید با اداب و رسومی روبرو میشود که در دیانت اسلام وجود نداشته است، اما جای دیانت اسلام را گرفته و این دین را بد نام کرده است. بعنوان مثال عرض میکنم. امروزه هرکسی توی خیابان محکمتر روی سینه اش بزند و یا با زنجیر زدن و یا قمه زدن، خون بیشتری از پشتش و یا از سرش بریزد مسلمان تراست. مراسمی که در اسلام اصلا وجود نداشته است. کجا در قران مجید چنین چیزی نوشته شده است؟
ملا حظه بفرمائید که در سوره الاعراف( ٣٥) از رسولانی صحبت میکنند که بعد از ایشان خواهند امد و این رسول طبق فرموده حضرت امام صادق علیه السلام:"... فرمانی نو، کتابی نو و روشی نو و قضاوتی نو می آورد». («حضرت مهدی (عج)، فروغ...»، ص ۱۱۱). اگر قرار باشد که قائم همان قران مجید موجوده را بیاورد، این قرا ن را که نمیتوان کتابی نو با فرمان نو قلمداد کرد. علاوه بر ان برای اوردن قرانی که موجود است اجتیاج به امددن قائم نیست۰
چطور ممکن است که امر جدید باشد، فرمان نو باشد، کتاب نو باشد و روش هم نو و قضاوت هم نو باشد اما قران همان قران قدیمی باشد. ایا شما متوجه هستید که چه انتظاری در فهمیدن این جمله ها از بنده دارید؟
حضرت امام باقر (ع) فرمود:"...«هنگامى که قائم آل محمّد قیام کند خیمه‏هایى برپا مى‏شود ومردم قرآن را آن گونه که خداوند عزّوجلّ نازل کرده فرا مى‏گیرند، واین امر براى کسانى که قرآن را امروز حفظ کرده‏اند بسیار دشوار خواهد بود؛ زیرا با آنچه که الفت داشته واز قرآن مأنوس بوده‏اند مخالفت ومغایرت دارد.»(ارشاد مفید ص ۳۴۴ )
صحت این امر در نوشثه های شما هم دیده میشود که بخاطر انس و الفتی که با قران مجید دارید با نوشته های دیانت بهائی مخالفت میورزید که این یک عکس العمل طبیعی است ۰
دلیل ان اینست که رسولانی که تازه ظهور میکنند کتب مقدس قبلی را نوع دیگر تعبیر میکنند و مطالب جدید و مطابق زمان هم میاورند و این باعث برانگیختن خشم و غضب روحانیون میشوند که بر علیه ان حضرت و امتش قیام میکنند۰
- حضرت صاددق میفرمایند:
روحانیون در ان زمان(ظهور) فاسدترین افراد زیر این اسمان خواهند بود. باعث بوجود امدن فلاکت و بدبختی خواهندبود که ان بد بختی گریبان خودشان را خواهد گرفت....".
دوست شما
پدرو

سلام جناب آقای پدرو
به نظر میرسه شما علاقه مند هستید که فضای بحث را از حالت مناظره به سوی یک تبلیغ یکسویه برای فرقه بهائیت تغییر دهید.من در خلال پاسخ های قبلی خودم چند سوال مهم را مطرح کردم که متاسفانه جوابی بابت آن نگرفتم.دوست داشتم به سوالات بنده پاسخ دهید اما به نظر میرسه شما پاسخی برای آنها ندارید. به هر حال اگر روزی پاسخی برای آنها داشتید مایل به شنیدن آن هستم.در فضای مناظره معمولا طرفین درباره حرف طرف مقابل سخن می گویند ولی شما به خصوص در این دو پیام آخر از فضا استفاده نموده و تلاش کرده اید تا حد امکان در سطرهای طولانی به تبلیغ هر چه بهتر فرقه بهائیت بپردازید.راجع به این پیام آخر شما نکاتی را باید پاسخ دهم و سوالاتی را مطرح کنم که اگر جوابی برای این سوالات داشتید آن را ارسال کنید:
1.مدعی هستید که قرآن را قبول دارید .من از شما این سوال را می پرسم که کجای قرآن و در کدام آیه از این کتاب آسمانی و هدایتگر آمده است که بعد از اسلام ادیان جدید دیگری نیز خواهند آمد؟
2.کجای قرآن آمده است که دین اسلام تاریخ مصرف دارد و بعد از اتمام تاریخ مصرفش از داروی نجات انسانها به سم مهلک تبدیل می شود؟
3.من در پاسخ به پیام قبلی شما مطرح کردم که ... با این وضعیت من هم می توانم ادعای پیامبری خدا را داشته باشم !فقط کافی است از هرآنچه نیکی و خوبی است صحبت کنم و انسانهای عالم را به آنچه خوبی و زیبایی است فرا بخوانم و کتاب بنویسم و مدعی شوم که مطالب این کتاب آیاتی است که از جانب خدا بر قلبم نازل شده است!!!
شما در پاسخ به این سخن بنده مدعی شدید که حرف من در دل انسانها نفوذ نخواهد کرد ولی حرف این به اصطلاح پیامبران بهائیت(باب،بهاءاله،عبدالبهاء) چون از جانب خدا آمده اند! در دل انسانهای روی زمین نفوذ می کند.به راستی آیا اینکه از جمعیت 70 میلیونی ایران فقط 300 هزار بهائی وجود دارد و از جمعیت 7 میلیاردی دنیا فقط 7 میلیون(یعنی از هر 1000 نفر فقط یک نفر) ،این نشانه نفوذ زیاد است؟!تازه همین رقم نیز تحت تاثیر تبلیغات شدید و کمک گسترده رسانه های گوناگون از جمله شبکه های رادیو تلویزیونی،نشریات،کتب،فضای مجازی وغیره پدید آمده است(به علاوه حمایت دولتهای استعمارگر).
من از شما می خواهم از این فضای توهمی بیرون بیایید و منطقی سخن بگویید نه اینکه در چند سطر هدفتان فقط تبلیغ بهائیت بوده آنهم به صورت متکلم وحده و آنوقت در پاسخهای قبلی کلی سوال بی جواب بماند که پاسخی برای آن نداشته باشید.منتظر پاسخهای شما بابت سوالهای مطرح شده دراین پیام و پیامهای قبلی خودم هستم.
موفق و موید باشید

Pedro جمعه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:11 ب.ظ

دوست خوبم
از جوابی که مرقوم فرمودید متشکرم۰ بنده هم باین واقف هستم که بتعدای از سئوالهای شما پاسخ نداده ام۰ اما اگر وقت کردم عقیده ام را خواهم گفت. بعضی از سئوالات شما هم پاسخ دادنی نیستند۰ بخاطر شدت سوء تبلیغات (باصطلاح تبلیغات اسلامی) در دروغ گفتن چنان غلو کرده اند که برای هموطنان ما حقایق موضوع باور نکردنی نیست و تبلیغ بحساب میاید۰ بنده بسیا ر خوشحالم که هموطنان بنده روز بروز بیشتبر به مطالعات خود در منابع دیگری هم رجوع میکنند۰ اما باید ذکر کرد که باید کوه بریزد تا دره پر شود۰ باید سالها در این باره صحبت شود تا دوستان با حقایق اشنا شده و دیگر حقایق را تبلیغ ندانند۰ بنده فعلا مختصر جوابی بشما میدهم تا سر فرصت بیشتر اظهار نظر کنم۰ از اینکه شما میفرمائید که "...در این دو پیام آخر از فضا استفاده نموده و تلاش کرده اید تا حد امکان در سطرهای طولانی به تبلیغ هر چه بهتر فرقه بهائیت بپردازید..." نشانه حد اطلاعات شما از دیانت بهائیست۰ اگر شما مطلع بودید نوشته های بنده را تبلیغ نمی نامیدید۰ علت بحث بنده در اینجا تبلیغ نیست بلکه اطلاع رسانی است۰ اگر شما مطلع بودید اجازه نمیدادید تا تقریبا نود و نه در صد نوشته های در این سایت پر از اکاذیب باشد۰
تا بعد
دوست شما پدرو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد